سفارش تبلیغ
صبا ویژن





ولادت امام و نامگذاری

امام جعفر صادق، امام ششم شیعیان، در هفدهم ربیع الاول سال 83 هجری قمری در مدینه متولد گردید. کنیه ایشان ابو عبدالله و لقبشان صادق می باشد. پدر ارجمندشان امام باقر و مادرش ام فروة است. رسول خدا سالها قبل ولادت آن حضرت را خبر داده و فرموده بود نام او را صادق بگذارید، زیرا از فرزندان او کسی است که همنام اوست، اما دروغ می گوید «جعفر کذّاب».

دوران قبل از امامت

در دوران قبل از امامت، حضرت شاهد فعالیتهای پدر خویش در نشر معارف دینی و تربیت شاگردان وفا دار و با بصیرت بود. امام باقر در مناسبتهای مختلف به امامت و ولایت فرزندش جعفر صادق تصریح فرموده و شیعیان را پس از خودش به پیروی از او فرا می خواند. لذا احادیث، زیادی مبنی بر نص امامت حضرت صادق نقل شده است.

امام صادق در سال 114 هجری قمری پس از شهادت پدرش در سن 31 سالگی به امامت رسید. دوران امامتش مصادف بود با اواخر حکومت امویان که در سال 132 به عمر آن پایان داده شد و اوایل حکومت عباسیان.

اوضاع جامعه در آغاز امامت حضرت

در آغاز امامت حضرت افرادی از شیعیان و حتی بستگان حضرت حاضر به قبول امامت ایشان نبودند، لذا حضرت از راههای گوناگونی کوشیدند آنها را به قبول راه صحیح وادار سازند و دراین زمینه به اذن خداوند معجزاتی نیز انجام دادند.
دوران امام جعفر صادق در میان دیگر دورانهای ائمه اطهار، دورانی منحصر به فرد بود و شرایط اجتماعی و فرهنگی عصر آن حضرت در زمان هیچ یک از امامان وجود نداشته است و این به دلیل ضعف بنی امیه و قدرت گرفتن بنی عباس بود.

این دو سلسله مدتها در حال مبارزه با یکدیگر بودند که این مبارزه در سال 129 هجری وارد مبارزه مسلحانه و عملیات نظامی گردید.
این کشمکش ها و مشکلات سبب شد که توجه بنی امیه و بنی عباس کمتر به امامان و فعالیتشان باشد، از این رو این دوران، دوران آرامش نسبی امام صادق و شیعیان و فرصت بسیار خوبی برای فعالیت علمی و فرهنگی آنان به شمار می رفت.

جنبش فرهنگی در دوران امامت حضرت

عصر آن حضرت همچنین عصر جنبش فرهنگی و فکری و برخورد فرق و مذاهب گوناگون بود. پس از زمان رسول خدا دیگر چنین فرصتی پیش نیامده بود تا معارف اصیل اسلامی ترویج گردد، بخصوص که قانون منع حدیث و فشار حُکّام اموی باعث تشدید این وضع شده بود. لذا خلأ بزرگی در جامعه آنروز که تشنة هرگونه علم و دانش و معرفت بود، به چشم می خورد.
امام صادق با توجه به فرصت مناسب سیاسی و نیاز شدید جامعه، دنباله نهضت علمی و فرهنگی پدرش را گرفت و حوزه وسیع علمی و دانشگاه بزرگی به وجود آورد و در رشته های مختلف علمی و نقلی شاگردان بزرگی تربیت کرد. شاگردانی چون: هشام بن حکم، مفضل بن عمر کوفی جعفی، محمد بن مسلم ثقفی، ابان بن تغلب، هشام بن سالم، مؤمن طاق، جابر بن حیان و . . . . تعداد شاگردان امام را تا چهار هزار نفر نوشته اند.

ابوحنیفه رئیس یکی از چهار فرقه اهل سنت مدتی شاگرد ایشان بود و خودش به این موضوع افتخار کرده است.
امام از فرصت های گوناگونی برای دفاع از دین و حقانیت تشیع و نشر معارف صحیح اسلام استفاده می برد. مناظرات زیادی نیز در همین موضوعات میان ایشان و سران فرقه های گوناگون انجام پذیرفت که طی آنها با استدلال های متین و استوار، پوچی عقاید آنها و برتری اسلام ثابت می شد.

همچنین در حوزه فقه و احکام نیز توسط ایشان فعالیت زیادی صورت گرفت، به صورتی که شاهراههای جدیدی در این بستر گشوده شد که تاکنون نیز به راه خود ادامه داده است.
بدین ترتیب، شرایطی مناسب پیش آمد و معارف اسلامی بیش از هر وقت دیگر از طریق الهی خود منتشر گشت، به صورتی که بیشترین احادیث شیعه در تمام زمینه ها از امام صادق نقل گردیده و مذهب تشیع به نام مذهب جعفری و فقه تشیع به نام فقه جعفری خوانده می شود.

حاکمان معاصر

همانطور که گفته شد امام بین دو دوره عباسی و اموی و دوران گذار از امویان به عباسیان می زیست. ایشان ازمیان خلفای اموی با افراد زیر معاصر بود:

1- هشام بن عبدالملک (105- 125 ه. ق)
2- ولید بن یزید بن عبدالملک (125-126)
3- یزید بن ولید بن عبدالملک (126)
4- ابراهیم بن ولید بن عبدالملک (70 روز از سال 126)
5- مروان بن محمد (126-132)

و از خلفای عباسی نیز معاصر بود با :
1- عبدالله بن محمد مشهور به سفاح (132-137)
2- ابوجعفر مشهور به منصور دوانیقی (137-158)

نباید تصور کرد که امام به کلی خود را از جریانات و امور سیاسی دور نگه داشت، بلکه همواره از وقتهای مناسب برای ترویج حقانیت خود و بطلان هیأت حاکمه بهره می برد و بدین منظور نمایندگانی را نیز به مناطق مختلف بلاد اسلامی می فرستاد.
عباسیان برای کسب قدرت و محبوبیت در دلهای مردم از وجهه اهل بیت پیامبر استفاده می کردند و حتی شعارشان" الرضا فی آل محمّد" بود. آنان به دنبال اشخاصی با وجهه مردمی بودند که هم از بستگان پیامبر باشند و هم درمیان مردم محبوبیت داشته باشند. لذا بهترین شخص در نظر عباسیان امام صادق بود.

امام صادق پیشنهاد آنان را رد کردند و فرمودند: نه شما از یاران من هستید نه زمانه، زمانه من است. حتی برخی از بستگان آن حضرت نزدیک بود با این پیشنهاد ها فریب به خورند، اما امام با روشنگری خاص خود به آنان فهماندند که به ظاهر توجه نکنند. امام می دانست که عباسیان نیز هدفی جز رسیدن به قدرت ندارند و اگر شعار طرفداری از اهل بیت را مطرح می کنند، صرفاً به خاطر جلب حمایت توده های شیفته اهل بیت است. امام می دید که سران سیاسی و نظامی عباسیان در خط مستقیم اسلام و اهل بیت نیستند و لذا حاضر نبود با آنان همکاری کرده و به اقداماتشان مشروعیت بخشد.

چنانکه در تاریخ می بینیم که چه جنایاتی کردند و چه خونهایی ریختند تا پایه های عباسیان محکم گردد.
از حوادث مهم در زمان امامت حضرت، قیام عمویش زید بن علی است که شکست خورد و با شهادت زید به پایان رسید.

شهادت حضرت صادق علیه السلام

پس از به قدرت رسیدن عباسیان، همانطور که آن حضرت پیش بینی کرده بود فشار بر شیعیان افزایش یافت و با روی کار آمدن منصور این فشار به اوج خود رسید. امام نیز از این فشار ها مستثنی نبود. این دوران، یعنی چند سال آخر عمر آن حضرت بر خلاف دوران اولیه امامتشان،‌ دوره سختی ها و انزوای دوبارة آن حضرت و حرکت تشیع بود. منصور شیعیان را به شدت تحت کنترل قرار داده بود.

img/daneshnameh_up/8/8d/sadegh.jpg


سرانجام کار به جایی رسید که با تمام فشارها، منصور چاره ای ندید که امام صادق را که رهبر شیعیان بود از میان بردارد و بنابراین توسط عواملش حضرت را به شهادت رساند. آن حضرت در سن 65 سالگی در سال 148 هجری به شهادت رسید و در قبرستان معروف بقیع در کنار مرقد پدر و جدّ خودش مدفون گردید .

در زمینه فضایل و مکارم اخلاقی حضرت صادق روایات و وقایع بسیار زیادی نقل شده است. آن حضرت با رفتار کریمانه و خلق و خوی الهی خود بسیاری از افراد را به راه صحیح هدایت فرمود، به گونه ای که پیروان دیگر مکاتب و ادیان نیز زبان به مدح آن حضرت گشوده اند.
ارسال شده در توسط میرعباس حسن زاده
شهید میراسماعیل حسن زاده

پس از حمله هوایی نیروی زمینی عراق، با تکیه بر توان تانک پیشرفته امریکایی خود به مناطق مرزی ایران نزدیک شد، و اندک اندک، وارد خاک ایران شد و مقاومت محلی را شکست، خرمشهر سقوط کرد...



جوانان ایران، جان بر کف برای پاسداری از خاک میهن به پا خاستند. حاج ابراهیم همت، محمد جهان آرا، سید مهدی زین الدین،حسین فرجی، سید علی اکبر علم الهدی و ...



ایران خاکی نیست که به دست بیگانه بیفتد، حتی اگر جان فرزندانش را بگیریند و خونشان را بریزند...



اما خرمشهر، که آن روزها خونین شهر نامیده می شد، پاره تن ایران بود. جوانان ایران، به جبهه های نبرد شتافتند و خاک ایران را از دست دشمنان ایران باز ستاندند. "خرمشهر آزاد شد!"



شهدا، شمع محفل بشریتند... خون شهیدان انقلاب و اسلام را بیمه کرده است...



هنوز در گوش جوانان آن روزها صدای این سرود می پیچد که؛ "ای لشکر صاحب زمان آماده باش، آماده باش..." اینان لشگر صاحب زمانند، برای مقابله با کفر می روند.



کربلای ایران، پر از حماسه بود و عاشورای ایران 8سال به طول انجامید. و این چهره، چهره نوجوانی است که عشق اسلام و ایران و انقلاب تا بدین جایش کشیده است.



عاشقی پیر و جوان نمی شناسد... سلام بر حبیب بن مظاهر!



می روم مادر که اینک کربلا می خواندم از دیاری دور، یاری آشنا می خواندم...



اینان اسیران دست جوانان ایرانند، آمده بودند خاک ما را به یغما ببرند، هزاران هزار اسیر، سفیری بودند برای ترساندن هرکه چشم تجاوز به ایران دارد.



السلام علی اولاد الحسین... کودک شیرخوار، در قنداق. شیمیایی... بأیِّ ذنبٍ قُتِلَت؟



دشمن، از ترس رویارویی با دلیر مردان ایران، بمب های شیمیایی ای را بر سر مردم ایران فرو ریخت که روی آن ها این عبارت درج شد شده بود:MADE IN GERMANY هنوز گاه گاه، صدای سرفه های خشک مردی را می شنویم. هنوز گاه گاه، "ستاره ای به زمین می کشند..."



و جنگ تمام شد! و آنچه برای دشمن ماند، روسیاهی بود، آنچه برای مردان و زنان بزرگ ایران ماند، افتخار!



وطن، آغوش باز کرد و فرزندانش را به آغوش کشید. ازادگان سرافراز، پس از سال ها تحمل رنج و شکنجه در اردوگاه های رژیم بعثی عراق، به ایران اسلامی بازگشتند


ارسال شده در توسط میرعباس حسن زاده



السلام ای ماه رحمت ماه عشق    السلام ای سفره درگاه عشق     السلام ای بـزم مـستـی بـا خــدا       وعـده گـاه پـر کـشیدن تـا خدا      السلام ای مـیـهـمـانـیـّه کــریــم       السلام ای روزه داران را نـعیم        السلام ای دل بـه عشقت منجلی      آمدی ای ماه زیبای علی (ع)



 


بسم الله الرحمن



شبهای قدر :

 

شبهای نوزدهم ، بیست ویکم وبیست وسوم ماه مبارک

 

شب نوزدهم


اول شبهای قدر است وشب قدر همان شبی است که در تمام سال شبی به خوبی وفضیلت آن نمی رسد وعمل در آن بهتر است از عمل در هزار ماه ودر آن شب تقدیر امور سال می شود وملائکه وروح که اعظم ملائکه است درآن شب باذن پروردگار بزمین نازل می شوند وبخدمت امام زمان علیه السلام مشرف می شوند وآنچه برای هر کس مقدر شده است بر امام علیه السلام عرض می کنند واعماال شب قدر بر دو نوع است ، یکی آنکه در هر سه شب باید کرد ودیگر آنکه مخصوص است بهر شبی. 

 


اما اعمالی که در هر سه شب مشترک است وباید انجام داد :


 

اول : غسل است  ( مقارن غروب آفتاب ، که بهتر است نماز شام را با غسل خواند )



دوم : دو رکعت نماز است که در هر رکعت بعد از حمد هفتمرتبه توحید بخواند وبعد از فراغ  هفتاد مرتبه اَستَغفُرِاللهَ وَاَتوبُ اِلَیهِ ودر روایتی است که از جای خود بر نخیزد تا حقتعالی او وپدر ومادرش را بیامرزد.

 


سوم : قرآن مجید را بگشاید وبگذارد در مقابل خود وبگوید :  اَللّهُمَّ اِنّی اَسئَلُِکَ بِکِتابِکَ المُنزَلِوَمافیهِاسمُکَالاَکبَرُو،اَسماؤُکَ الحُسنی وَیُخافُ وَ یُرجی اَن تَجعَلَنی مِن عُتَقائِکَ مِنَ النّار پس هر حاجت که دارد بخواند


چهارم : مصحف شریف را بگیرد وبر سر بگذارد وبگوید :


 اَللّهمَّ بِحَقِّ هذاالقُرآنِ وَ بِحَقِّ مَن اَرسَلتَه بِه وَبِحَقِ کُلِّ مومنٍ مَدَحتَه ُ فیهِ وَبِحَقِّکَ عَلَیهِم فلا اَحَدَ اَعرَفُبِ بِحَقِّکَ مِنکَ


ده مرتبه بگوید : بِکَ یا الله

 

ده مرتبه : بِمُحَمَّدٍ

 

ده مرتبه : بِعلیٍّ

 

ده مرتبه : بِفاطِمَةَ

 

ده مرتبه : بِالحَسَنِ

 

ده مرتبه :  بِالحُسَین ِ


 

ده مرتبه :  بِعلیّ بنِ الحُسین


 

ده مرتبه :  بِمُحَمَّدِ بنِ  عَلِیٍّ

 


ده مرتبه :  بِجَعفَر بنِ مُحَمَّدٍ


 

ده مرتبه  بِموُسی بنِ جَعفَر ٍ


 

ده مرتبه :  بِعلیِّ بنِ عَلیٍّ


 

ده مرتبه :  بِعَلِیِّ بنِ  مُحَمَّدٍ


 

ده مرتبه :  بِالحَسَنِ بنِ  عَلِیٍّ


 

ده مرتبه :  بِالحُجَّةِ


 

پس هر حاجتی داری طلب کن .


 

پنجم : زیارت امام حسین (ع) است؛ که در خبر است که چون شب قدر میشود منادی از آسمان هفتم ندا میکند که  حق تعالی آمرزید هر کسی را که به زیارت قبر امام حسین (ع) آمده .


 

ششم : احیا داشتن این شبها است که در روایت امده هر کس احیا کند شب قدر را گناهان او آمرزیده شود هر چند به عدد ستارگان آسمان وسنگینی کوهها وکیل دریاها باشد .


 

هفتم : صد رکعت نماز کند که فضیلت بسیار دارد ، وافضل آنست که در هر رکعت بعد از حمد ده مزتبه توحید بخواند .


هشتم : بخواند :اَللّهُمَّ اِنّی اَمسَیتُ لَکَ عَبدًا داخِرًا لا اَملِکُ لِنَفسی وَ اَعتَرِفُ ....

 


اما اعمالی که مخصوص هر شب است وباید انجام داد :



شب نوزدهم


 

اول : صد مرتبه اَستَغفُرِاللهَ رَبی وَاَتوبُ اِلَیه 


 

دوم : صد مرتبه  اَللّهُمَّ العَن قَتَلَةَ اَمیرَالمومنینَ


 

سوم : بخواند یا ذَالَّذی کانَ ...
 


چهارم : بخواند دعای اَللّهَمَّ اجعَل فیما تَقضی وَ....


 

شب بیست ویک : فضیلتش زیادتر از شب نوزدهم است ، و باید اعمال آن شب را از غسل  واحیاء وزیارت ونماز ، هفت قل هوالله وقرآن بر سر گرفتن وصد رکعت نماز ودعای جوشن کبیر وغیر در این شب بعمل آورد ، در روایات تاکید شده در غسل واحیاء وجدّ وجهد در عبادت در این شب وشب بیست وسوم .

 


رمضان ماه میهمانی خدا


 


علی


 


محل ضربت خوردت علی علیه السلام



 

رمضان ماه دعا

کلمات کلیدی: ندارد

رمضان ماه خدا
ارسال شده در توسط میرعباس حسن زاده

ارسال شده در توسط میرعباس حسن زاده

زندگینامه حضرت فاطمه زهرا

20جمادی الثانی 1431ولادت حضرت فاطمه زهرا(س) وروز زن بر تمامی مادران مبارک باد

اسم آن خانم، فاطمه است و برای آن بزرگوار هشت لقب ذکر کرده‏اند: صدیقه، راضیه، مرضیه، زهرا، بتول، عذرا، مبارکه و طاهره (1). از بعضی روایات استفاده می‏شود که زکیه و محدثه از القاب آن خانم است و کنیه او ام ابیها است. (2)

عمر آن بزرگوار تقریبا هجده سال است. در روز جمعه بیستم جمادی الثانی سال دوم بعثت‏به دنیا آمد (3) و سال یازدهم از هجرت، سوم جمادی الثانی (4) به دست گردانندگان سقیفه بنی ساعده شهید شد.

شخصیت‏حضرت زهرا را با این بحث کوتاه نمی‏توان معرفی کرد و آنچه در اینجا آورده می‏شود، قطره‏ای از دریای فضیلت آن صدیقه شهیده است.

شخصیت اسلامی از دو راه یافت می‏شود: از راه نسب و از راه حسب و فضایل نفسانی. شخصیت نسبی که اسلام آن را پذیرفته است، تحت تاثیر عوامل مختلفی است: قانون وراثت، تغذیه از راه مشروع، تاثیر محیط، تاثیر همسر و رفیق، اولاد صالح و غیره در تشکیل چنین شخصیتی نقش دارند. زهرا سلام الله علیها از نظر قانون وراثت، پدری چون رسول گرامی دارد که به گفته سعدی همه مراتب انسانیت را به کمالاتش پیموده است. همه تاریکی‏ها به جمالش روشن شده است و همه صفات او در انتهای خوبی است:

بلغ العلی بکماله کشف الدجی بجماله حسنت جمیع خصاله صلوا علیه و آله

مادری چون خدیجه دارد که باید گفت اسلام مرهون زحمات آن بزرگوار است. مادری که سه سال، مسلمانان محصور در شعب ابی طالب را اداره کرد و همه اموال خود را در این راه خرج کرد. مادری که چندین سال در مکه با آن مصیبتهای کمر شکن ساخت، و دوش بدوش رسول اکرم، اسلام را یاری فرمود و در این راه سنگها به بدن مبارکش فرود آمد، بی حرمتیها به او وارد شد، شماتتها در این راه دید و هرچه این اتفاقات بیشتر می‏شد، صبر و استقامت او زیادتر می‏گشت.

و اما از نظر قانون تاثیر غذا: مورخین نوشته‏اند که وقتی اراده حق تعالی به خلقت زهرا سلام الله علیها تعلق گرفت، پیامبر گرامی مامور شد که چهل شبانه روز در کوه حرا به ریاضت دینی پردازد. (5)

حضرت خدیجه در خانه خود، از مردم گوشه گرفته و به عبادت مشغول بود و پیامبر گرامی در کوه حرا، پس از آن مدت فرمان آمد که پیامبر به خانه بازگردد. از عالم ملکوت برای آنان غذا آوردند. سپس نور زهرا به حضرت خدیجه منتقل شد.

از نظر تاثیر محیط، زهرا علاوه بر آنکه در دامن مادری فداکار، با گذشت و با استقامت، و در دامن پدری چون پیامبر گرامی پرورش یافت، محیط زندگی او محیط پر تلاطمی بود. مکه با آن مصیبتها و حوادث ناگوار، محیط پرورش او بود. در شعب ابی طالب با آن حوادثی زندگی کرد که امیرالمومنین در نهج البلاغه آنجا را برای معاویه چنین توصیف می‏کند: «شما ما را سه سال در میان آفتاب زندانی کردید، به طوری که بچه‏های ما از گرسنگی و تشنگی مردند، بزرگان ما پوست گذاردند، صدای آه و ناله زنها و بچه‏ها بلند بود...» روشن است‏بچه‏ای که در این چنین محیطی پرورش یابد; مخصوصا اگر مربی‏ای چون پیامبر گرامی داشته باشد، استقامت او، صبر او و سعه صدر او زیاد خواهد بود:

ناز پرورده تنعم نبرد راه به دوست عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد

زهرا سلام الله علیها از نظر همسر و مصاحب، و از نظر اولاد صالح نیز، فوق العاده است. شوهری چون امیرالمومنین دارد که بیش از سیصد آیه از قرآن شریف درباره او نازل شده. (6)

شوهری که از نظر تاریخ، قطعی است که اسلام مرهون او است. شوهری که به اقرار خود اهل تسنن، عمر بیش از هفتاد مرتبه در مواقع مختلفه گفته: لولا علی لهلک عمر. (7)

فرزندانی چون حسن، حسین، زینب و کلثوم دارد که اگر نبودند، قطعا اسلام نبود و به گفته امام حسین و علی الاسلام السلام (8) زهرا از نظر فرزند، ام الائمه است، سر مستودع است، مادر عصاره عالم خلقت، حضرت بقیة الله عجل الله تعالی فرجه الشریف است.

و اما از نظر فضایل انسانیت، چه می‏توان گفت در حق کسی که پیامبر گرامی (ص) کرارا درباره‏اش فرموده است: ان الله اصطفیک و طهرک و اصطفیک علی نساء العالمین. (9)

همانا خداوند تو را برگزیده و پاکیزه و معصوم گردانیده و تو را بر همه زنها رجحان داده است.

اگر برای فضیلت زهرا چیزی جز سوره کوثر نبود، زهرا را بس بود که بگوید نزد خداوند افضل و برتر از عالمیانم.

انا اعطیناک الکوثر فصل لربک و انحر ان شانئک هو الابتر. (10)

همانا کوثر را بر تو ارزانی داشتیم، پس برای پروردگارت نماز گزار و قربانی کن، به درستی که بدخواه تو دنباله بریده است.

زهرا از نظر ایمان، راضیه و مرضیه است:

«یا ایتها النفس المطمئنة ارجعی الی ربک راضیة مرضیة فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی‏». (11)

«ای نفس مطمئنه! - که به مقام شهود رسیده‏ای - بیا به سوی پروردگارت خشنود شده، و داخل در زمره بندگان من شو و داخل شو در بهشت من.» ما باید بدانیم که القاب چهارده معصوم، کنیه‏های آنان و اسماء آنان بی سبب نیست. همه آنها سر دارد. معنی ندارد زهرا، صدیقه; زکیه; طاهره; محدثه و ... نباشد و به این‏گونه لقبها متصف شود. اگر جبرئیل نیاید و با او محادثه نکند و به او محدثه بگویند، دروغ است: تعالی الله عما یقول غیر العارفین فی حقهم، و معنی ندارد کسی محدثه باشد و ایمانش به مرتبه شهود نرسیده باشد.

زهرا از نظر علم دارای مصحف است.

از نظر روایات، کتابهایی نزد ائمه طاهرین است که از جمله آن کتابها مصحف فاطمه سلام الله علیها است.

این کتاب را ائمه به آن افتخار می‏کرده‏اند و می‏گفتند: علم ما کان و یکون و ما هو کائن در آن است; و به خط امیرالمؤمنین و املای حضرت زهرا سلام الله علیهما می‏باشد. (12)

زهرا از نظر زهد

شبی که زهرا به خانه امیرالمومنین می‏رفت، امیرالمومنین فرش خانه‏اش را از شن تهیه کرد و رسول اکرم جهازیه‏ای برای زهرا سلام الله علیها تهیه فرمود که همه آن جهازیه شصت و سه درهم می‏شد.

جهازیه عبارت بود از:

1- عبا 2- مقنعه 3- پیراهن 4- حصیر 5- پرده 6- لحاف 7- دستک 8- بالش 9- آفتابه 10- آب خوری 11- کوزه 12- کاسه 13- آسیای دستی 14- مشک آب 15- حوله 16- پوست گوسفند.

پیامبر گرامی چون جهازیه را دید از چشمهای مبارکش اشک جاری شد و فرمود: «خدایا این جهازیه را که غالب آن از گل است مبارک کن!» (13) زهرا به خانه شوهر می‏رود و در وسط راه پیراهنی را که از جمله جهازیه او است، به فقیر می‏دهد و با همان پیراهن کهنه‏ای که داشت‏به خانه امیرالمؤمنین رهسپار می‏شود. (14)

شب عروسی پایان گرفت و صبح، پیامبر گرامی به دیدن زهرا آمد و هدیه آورد. هدیه پیامبر گرامی این بود: علی فاطمة خدمت ما دون الباب و علی علی خدمت ما خلفه.

کارهای داخل خانه برای فاطمه است و کارهای خارج از خانه برای علی.

زهرا از این هدیه، ازاین تقسیم کار به قدری خشنود شد که فرمود:

ما یعلم الا الله ما داخلنی من السرور (15)

جز خداوند کسی نمی‏داند که از این تقسیم کار چقدر خشنودم.

عبادت زهرا

در روایات آمده است که زهرا به قدری روی پا ایستاد و عبادت کرد که پاهای او متورم شد (16) امام حسن علیه السلام می‏گوید، مادرم از اول شب تا صبح عبادت می‏کرد و هرگاه از نماز فارغ می‏شد، به دیگران دعا می‏کرد. از او پرسیدم که چرا به ما دعا نکردید؟ فرمود: عزیز من اول دیگران، سپس ما - الجار ثم الدار. - (17)

تسبیح حضرت زهرا سلام الله علیها بسیار با فضیلت است. امام صادق علیه السلام فرموده:

«تسبیح جده‏ام زهرا سلام الله علیها نزد من از هزار رکعت نماز بهتر است‏» . (18)

می‏گویند: زهرا برای کمک، خادمه‏ای لازم داشت و گرفتن خادم و خادمه در آن زمان رایج و بلکه لازم بود. چون زهرا سلام الله علیها بر رسول الله وارد شد قبل از آنکه در این مورد چیزی بگوید، پیامبر فرمود: زهرا جان می‏خواهی چیزی به تو یاد دهم که بهتر از دنیا و آنچه در آن است‏باشد؟ و تسبیح مشهور را به او یاد داد.

زهرا سلام الله علیها با خوشحالی تمام به خانه بازگشت و به امیرالمومنین عرض کرد با دعایی که از پدرم صلوات الله علیه گرفته‏ام، خیر دنیا نصیب من شده است.

سخاوت و ایثار زهرا

مفسرین شیعه و سنی اتفاق دارند که روزی زهرا سلام الله علیها با اطرافیانش روزه بودند. در هنگام افطار فقیری رسید و از آنها چیزی خواست. زهرا، شوهرش، بچه‏هایش و خادمه‏اش افطار خود را به آن گدا دادند. زهرا برای افطار روز بعد نانی تهیه کرد. یتیمی آمد، زهرا نان را به یتیم داد در مرتبه سوم نانی تهیه نمود اسیری آمد و افطار خود را به او داد و بالاخره هر سه شب را بدون افطار صبح کرد و آیه شریفه نازل شد «و یطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما و اسیرا. انما نطعمکم لوجه الله لا نرید منکم جزاءا و لا شکورا!» (19) «و اطعام کردند طعامی را که دوست داشتند به مسکین و یتیم و اسیر جز این نیست که این کار را فقط برای خدا می‏کنیم و از شما جز او سپاسی نمی‏خواهیم‏» . (20)

در خاتمه به تفسیر کنیه و اسم ایشان می‏پردازیم.

برای القاب زهرا، تفسیرها، تاویلها و گفتگوها چندان است که در این نوشته مجال بازگو کردن همه آن نیست فقط به طور فشرده به تفسیر کنیه و اسم ایشان می‏پردازیم.

زهرا را ام ابیها گفته‏اند و این کنیه را که افتخاری بر آن حضرت است، پیامبر گرامی به ایشان داده است. (21)

ام ابیها به معنای «مادر پدرش‏» ; یعنی زهرا مادر پدر خویش است. این کنیه معانی مختلفی دارد اما بهترین معنی همان است که پیامبر (ص) به این کنیه داد یعنی: «زهرا علت غایی جهان هستی است.» و اگر کسی ادعا کند که واسطه فیض عالم هستی نیز هست، ادعای او بدون دلیل به گزاف نیست.

واما فاطمه، فاطمه را فاطمه گفته‏اند و این تسمیه اسراری دارد و همه آن اسرار از روایات بهره‏مند است:

1- سمیت فاطمة فاطمة لانها فطمت من الشر (22)

فاطمه، فاطمه نامیده شده است; چرا که از شر بریده و جدا است.

این جمله اشاره به عصمت زهرا سلام الله علیها است; زیرا مسلما معصومه است و آیه «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا» (23) درباره او است. (24)

2- سمیت فاطمة لانها فطمت عن الطمث. (25)

فاطمه را فاطمه گوید زیرا بریده است از خونی که زنها می‏بینند. این تفسیر اشاره به طهارت ظاهری زهرا سلام الله علیها است; زیرا از نظر روایات، چنانچه زهرا مطهره بود از نظر معنی، طاهره بود از خون حیض، نفاس و استحاضه.

3- سمیت فاطمة فاطمة لانها فطمت عن الخلق فاطمه را فاطمه گفتند، برای اینکه بریده شده بود از خلق.

این تفسیر اشاره به مقام فنا و لقای زهرای مرضیه است. کسی که در دل او هیچ کس جز خدا نبود دل او فقط مشغول به خدا است.

4- سمیت فاطمة فاطمة لان الخلق فطموا عن کنه معرفتها.

فاطمه، فاطمه نام گرفت; زیرا مردم از معرفت او بریده شده‏اند و قدرت بر شناخت‏حقیقت او ندارند و این تفسیر اشاره به همان مقامی دارد که به واسطه آن مقام ام ابیها نامیده شده است.

5- سمیت فاطمة فاطمة لانها فطمت هی و شیعتها عن النار. (26)

فاطمه را فاطمه گفتند; چون شیعیان خود را از آتش می‏رهاند و نجات می‏دهد. این تفسیر اشاره به شفاعت اوست.

6- سمیت فاطمة فاطمة لان اعدائها فطموا عن حبها

فاطمه را فاطمه گفتند، چون دشمنان او بریده می‏شوند ازمحبت او، و روشن است که کسی که محبت اهل بیت را ندارد به رو در آتش انداخته می‏شود.

در حق فاطمه چه توان گفت که پیامبر گرامی صلی الله علیه و اله و سلم چون بر زهرا سلام الله علیها وارد می‏شد یا زهرا سلام الله علیها بر او وارد می‏شد، چهره زهرا سلام الله علیها و دست زهرا سلام الله علیها را می‏بوسید و او را استقبال می‏کرد و به جای خود می‏نشانید. (27)

و می‏فرمود: من بوی بهشت را از سینه زهرا استشمام می‏کنم، ولی همین زهرا سلام الله علیها به قدری برای دیگران متواضع است که وقتی امیرالمؤمنین علیه السلام از او اجاره می‏خواهد که کسانی بر خانه زهرا سلام الله علیها وارد شوند، زهرا با آنکه ازاین ملاقات سخت‏بیزار است; (28) اما چون علی علیه السلام می‏خواهد آن بانوی متواضع درمقابل شوهر می‏گوید: خانه، خانه تو و من هم کنیز تو هستم. (29)

زنی می‏آید و از زهرا سلام الله علیها مساله‏ای سوال می‏کند اما چون بیماری فراموشی دارد، ده بار برمی‏گردد و مساله را سوال می‏کند در بار دهم از زهرا سلام الله علیها عذر خواهی می‏کند و زهرا در جواب می‏فرماید: «در هر بار، پروردگار عالم به من پاداشهای زیادی عنایت می‏کند پس تکرار سوال تو عذر ندارد» . (30)

زهرا سلام الله علیها وقتی پدر بزرگوارش فضه خادمه را به او داد به دستور پدر کارهای خانه را قسمت کرد: یک روز زهرا سلام الله علیها کارها را انجام می‏داد و روز دیگر نوبت فضه بود. (31)

نباید فراموش شود و بانوان باید بدانند که زهرا سلام الله علیها و همه اهل بیت علیهم السلام سرمشق زندگی ما هستند، همه باید از پیامبر گرامی و خاندان او سرمشق بگیرند.

قرآن چنین دستور می‏دهد:

لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنة لمن کان یرجوا الله و الیوم الاخر... (32)

به تحقیق که رسول خدا سرمشق است‏برای کسانی که امید به خدا و روز جزا دارند.

ما اگر سعادت دو جهان را بخواهیم باید پیرو رسول اکرم و اهل بیت گرامی او باشیم. بانوان اسلامی وقتی به سعادت می‏رسند که در عفت، ایثار، فداکاری، مردم داری، شوهر داری، خانه داری وتربیت اولاد، پیرو زهرا سلام الله علیها باشند.

صاحب وسایل الشیعه در جلد دوم وسایل قضیه‏ای از زهرا سلام الله علیها نقل می‏کند که همه مخصوصا بانوان اسلامی باید به آن توجه داشته باشند.

مضمون همه روایات چنین است: «فضه خادمه در روزهای آخر عمر زهرا، سلام الله علیها او را مهموم و مغموم یافت. علت را پرسید زهرا گفت: «چون جنازه مرا بلند می‏کنند حجم بدن من نمایان است و نامحرم حجم بدن مرا می‏بیند.» فضه می‏گوید شکل عماری را برای زهرا رسم کردم و گفتم: در عجم رسم است افراد باشخصیت را در عماری می‏گذارند. زهرا شاد شد، تبسم نمود و وصیت کرد که جنازه او را در عماری بگذارند.

همه می‏دانیم که وصیت مؤکد کرد که امیرالمؤمنین علیه السلام او را شب غسل دهد و کفن و دفن کند و کسی را هم خبر نکند.

10/3/89سیدعباس حسن زاده


ارسال شده در توسط میرعباس حسن زاده

امام‌ حسین‌ علیه السلام کیست‌؟!

    • پیشگفتار

    • ویژگی‌های‌ حضرت‌ امام‌ حسین‌

    • امام‌  حسین‌ و حکومت‌ دینی‌

    • امام‌ حسین‌ و اصلاحات‌

    • امام‌ حسین‌ و آزادی‌

    • امام‌ حسین‌ و غیرت‌ دینی‌

    • امام‌ حسین‌ و حقوق‌ بشر

    • روش‌ نشر تفکر عاشورایی‌ در جوامع‌ امروز

    • نقش‌ حسینیّه‌ها در انسجام‌ معنوی‌ و اجتماعی‌ شیعه‌ 

 

    • پیشگفتار

قبل‌ از آن‌ که‌ وارد بحث‌ شویم‌ و درباره‌ی آموزه‌های‌ این‌ شخصیت‌ ممتاز چیزی‌ بنویسیم‌ پیشتر به‌ اندازه‌ فهم‌ خودمان‌ در خصوص‌ شناخت‌ سرور آزادگان‌ و سالار شهیدان ‌مطالبی‌ را به‌ عنوان‌ مقدمه‌ ذکر می‌کنیم‌:

1ـ در این‌ که‌ تمام‌ امامان‌ معصوم‌ از مولی‌ الموحّدین‌ گرفته‌ تا حضرت‌ مهدی‌ که خداوند ظهورش را نزدیک گرداند از یک‌ نور آفریده‌ شده‌اند و همه‌ از حقیقت‌ محمّدیه‌اند، در میان‌ مذهب‌ امامیّه‌ حرف‌ و کلامی‌ نیست‌ بنابراین‌، در تفاضل‌ و برتر بودن‌ بعضی‌ از بعض‌ دیگر از نظر اصل‌ خلقت‌ و آفرینش‌ میان‌شان‌ تفاوتی‌ وجود ندارد و همه‌ی آنها از انوار الهیّه‌ و از نور محمّدیه‌اند و در تمام‌ مراتب‌ کمالات‌ و معنویّت‌ مساویند ؛ یعنی‌  هر کمال‌ و فضیلتی‌ را که‌ برای‌ هرکدام‌ ثابت‌ کردیم‌ برای‌ سایر امامان‌، مقرّر و ثابت‌ است‌ و اگر این‌ طور نبوده‌ باشد نقص ‌در امام‌ و امامت‌ لازم‌ خواهد آمد و این‌، عقلاً باطل‌ است‌.

2ـ در طول‌ زندگی‌ برای‌ بعضی‌ از معصومین‌، فرصت‌ و موقعیّتی‌ پیش‌ آمد که ‌برای‌ اکثرشان‌ آن‌ فرصت‌ و موقعیّت‌ پیش‌ نیامده‌ بود لذا بسیاری‌ از امامان‌، نتوانستند از آن‌ فرصت‌ها و موقعیّت‌ها استفاده‌ کنند؛ مثلاً در برهه‌ای‌ از زمان‌ در اثر اختلافات‌ شدید بنی‌عباس‌ با بنی‌ امیه‌ و در آخر کار سقوط‌ دولت‌ و حکومت‌ بنی‌ امیه‌ و روی‌ کار آمدن‌ بنی‌عباس‌ امام‌ صادق‌(ع) توانستند به‌ خوبی‌ از فرصت‌ استفاده‌ کنند و مجالس‌ علمی‌ و فقهی‌ تشکیل‌ دهند و در نتیجه‌ با تعلیم‌ و تربیت‌ بیش‌ از چهار هزار دانشمند توانستند اسلام‌ راستین‌ و مذهب‌ تشیّع‌ را تبیین‌ و به‌ جامعه‌ اسلامی‌ معرفی‌ نمایند. در حالی‌ که ‌همین‌ امام‌(ع) در اواخر عمر خود در فشار حکومت‌ ظالمانه‌ بنی‌عباس‌ بودند و بالاخره‌ به‌دست‌ منصور به‌ شهادت‌ رسیدند.

حالا اگر گفتیم‌ امام‌ جعفر صادق‌(ع) رئیس‌ مذهب ‌تشیع‌ و زنده‌ کننده‌ اسلام‌ راستین‌ است‌ بدان‌ معنا و مفهوم‌ نیست‌ که‌ امامان دیگر قابلیّت‌ این‌ کار را نداشته‌ و از این‌ عمل‌ عاجز بوده‌اند، زیرا این‌ فکر و منطق‌ غلط‌ بوده‌ و مسئله‌ امامت‌ و پیشوایی‌ بالاتر از این‌ حرف‌ها است‌. یا حضرت‌ سیدالشهدا(ع) قیام‌ نمود و آن‌ صحنه‌ی محیّر العقول‌ را در جهان‌ بشریّت‌ برای‌ حفظ‌ کیان‌ اسلام‌ و ابقای‌ دین‌ به‌ وجود آورد که‌ دیگر از امامان‌ چنین‌ عملی‌ را به‌ وجود نیاوردند، حال‌ نباید گفت‌ که‌ مثلاًحضرت‌ امام‌ حسن‌ مجتبی‌(ع) از این‌ اقدام‌ تکویناً عاجز بوده‌ است‌ و حال‌ آن‌ که‌ با مطالعه‌ی تاریخ‌ زندگی‌ این‌ دو برادر روشن‌ خواهد شد که‌ قیام‌ و انقلاب‌ حضرت‌ امام‌ حسین‌(ع) اوّلاً حسنیّه‌ و ثانیاً حسینیّه‌ی بوده‌ است‌.

 

    • ویژگی‌های‌ حضرت‌ امام‌ حسین‌(ع)

1ـ خداوند متعال‌ برای‌ حضرت‌ امام‌ حسین‌(ع) یک‌ حساب‌ جداگانه‌ای‌ باز کرده‌ که‌ برای‌ احدی‌ از انبیاء و امامان‌ معصوم‌، چنین‌ حسابی‌ باز ننموده‌ است‌.

چرا و برای‌ چه‌ حضرت‌ امام‌ حسین‌(ع) برنده‌ی جایزه‌ی ممتاز است‌؟! پاسخ‌ این‌ سؤال ‌با مراجعه‌ به‌ تاریخ‌ پر افتخار این‌ وجود نازنین‌ بلکه‌ قبل‌ از ولادتش‌ روشن‌ خواهد شد.

حضرت‌ امام‌ حسین‌(ع) نه‌ تنها در قلوب‌ شیعیان‌ خود نفوذ کرد بلکه‌ فرق‌ غیراسلامی‌ نیز او را انسانی‌ آزاد و آزاده‌ شناخته‌ و برای‌ آن‌ سرور آزادگان‌ امتیازات‌ خاصی‌ را قائلند. اینک‌ ما در این‌ جا گفتار و معتقدات‌ بعضی‌ از دانشمندان‌ و مورخان‌ غیر اسلامی‌ را نقل‌ نموده‌ و ذکر می‌کنیم‌:

 

• ع‌.ل‌.پوید می‌نویسد:

درس‌ امام‌ حسین‌(ع) این‌ است‌ که‌ در دنیا اصول‌ ابدی‌ عدالت‌ و رحم‌ و محبت‌ وجود دارد که‌ تغییر ناپذیرند و همچنین‌ می‌رساند که‌ هرگاه‌ بدی‌ مقاومت‌کند و بشر در راه‌ آن‌ پافشاری‌ نماید آن‌ اصول‌ همیشه‌ در دنیا باقی‌ و پایدار خواهد ماند. در طی‌ قرون‌ افراد همیشه‌ جرأت‌ و پر دلی‌ و عظمت‌ روح‌ و بزرگی‌ قلب‌ و شهامت‌ روانی‌ را دوست‌ داشته‌اند و در اثر همین‌هاست‌ که‌ آزادی‌ و عدالت‌ هرگز به‌ نیروی‌ ظلم‌ و فساد تسلیم‌ نمی‌شود. این‌ بود شهامت‌ و این‌ بود عظمت‌ِ حسین‌(ع) و من‌ مسرورم‌ که‌ در چنین‌ روزی‌ با کسانی‌ که‌ این‌ فداکاری‌ را از جان‌ و دل‌ ثناء می‌گویند شرکت‌ کرده‌ام‌. هرچند که ‌یک‌ هزار و سیصد سال‌ از تاریخ‌ آن‌ می‌گذرد.

 

• اپرونیک‌ مورخ‌ مشهور امریکایی‌ از واشنگتن‌ می‌نویسد:

برای‌ امام‌ حسین‌(ع) ممکن‌ بود که‌ زندگی‌ خود را با تسلیم‌ شدن‌ به‌ اراده‌ی یزید نجات‌ بخشد،  لیکن‌ مسئولیت‌ پیشوایی‌ و نهضت‌ بخش‌ اسلام‌، اجازه‌ نمی‌داد که‌ او یزید را به‌ عنوان‌ خلیفه‌ی مسلمین‌ بشناسد. او به‌ زودی‌ خود را برای‌ قبول‌ هر ناراحتی‌ و پافشاری ‌به‌ منظور رها ساختن‌ اسلام‌ از چنگال‌ بنی‌ امیّه‌ آماده‌ ساخت‌. در زیر آفتاب‌ سوزان‌ سرزمین‌ خشک‌ و در روی‌ ریگ‌های‌ تفتیده‌ روح‌ حسین‌ فنا ناپذیر برپاست‌. ای‌ پهلوان‌ وای‌ نمونه‌ی شجاعت‌ و ای‌ شهسوار من‌ ای‌ حسین‌!

 

2- از ابتدای‌ تکوّن‌ حضرت‌ امام‌ حسین‌(ع) تا ولادت‌ و از ولادت‌ تا شهادت‌ تمام‌ عوالم‌ هستی‌ آسمان‌ها و فرشتگان‌ زمین‌ و دریاها همه‌ و همه‌ برای‌ حضرتش‌ گریه‌ نمودند که‌ این‌ جریان‌ برای‌ کسی‌ پیش‌ نیامده‌ و نخواهد آمد. بلی‌ برای‌ حضرت‌ یحیی‌ نیز آسمان ‌گریه‌ کرد. در تفسیر مجمع‌ البیان‌ ضمن‌ آیه‌ی "فَما بَکَت‌ عَلیهِم‌ السَماءُ وَ الارضُ‌" مرحوم‌ طبرسی‌ فرمودند: برای‌ دو نفر یحیی‌ و حضرت‌ امام‌ حسین‌(ع) آسمان‌ها و فرشتگان‌ چهل‌ شبانه‌ روز گریه‌ نمودند. و در همین‌ تفسیر آمده‌ است‌: آفتاب‌ در طلوع‌ و غروبش‌ تا چهل‌ روز به‌ حالت‌ حمراء و سوزش‌ بود و در مناقب‌ ابن‌ شهر آشوب‌ مازندرانی‌ چنین‌ است‌:

" بَکَت‌ السَماءُ عَلَی‌ الحُسَینِ‌(ع) اَربَعِین‌َ یَوماً "، تفسیر صافی‌ سوره‌ الدّخان‌.

 

3- حضرت‌ امام‌ حسین‌(ع) در تمام‌ کمالات‌ و فضیلت‌ها حتی‌ در عبادت‌ برترین ‌انسان‌ بود. چرا حضرتش‌ مکنی‌ به‌ ابی‌عبدالله‌ شده‌ است‌؟! آیا این‌ کنیه‌ از کنیه‌های ‌متعارف‌ است‌؟! ظاهراً در این‌ کنیه‌ ویژگی‌ای‌ است‌ و اشاره‌ است‌ به‌ محور بودن‌ آن‌ حضرت ‌در تمام‌ کمالات‌.

ابوعبدالله‌ یعنی‌ پدر بنده‌ خدا. پدر در خانواده‌ نقش‌ بزرگی‌ دارد و باید الگو بوده‌ باشد. پدر مربی‌ و مکمل‌ است‌. پدر الگو و مصدر است‌. برای‌ همه‌ حضرت‌ امام‌ حسین‌(ع) پدر بندگان‌ خدایند و همه‌ بندگان‌؛ یعنی‌ عبادت‌ کنندگان‌ در رسیدن‌ به ‌کمالات‌ باید از امام‌ حسین‌(ع) درس‌ بیاموزند.

 

4- زیارت‌ امام‌ حسین‌(ع) معادل‌ حج‌ و عمره‌ است‌. در روایات‌ بسیاری‌ آمده‌ است ‌اگر روزی‌ مشاهده‌ شد که‌ بیت‌ الله‌ الحرام‌ از حجاج‌ خالی‌ است‌، در آن‌ وقت‌ از باب‌ وجوب ‌کفایی‌ بر مسلمان‌ها واجب‌ است‌ به‌ زیارت‌ خانه‌ی خدا بشتابند. اگرچه‌ مستطیع‌ نبوده‌ باشند و یا حج‌ واجب‌ خود را رفته‌ باشند. مرحوم‌ صدوق‌ که رضوان‌ خدا بر او باد همین‌ مطلب‌ را راجع ‌به‌ زیارت‌ امام‌ حسین‌(ع) گفته‌ که‌ اگر روزی‌ بیاید مردم‌ به‌ طور کلی‌ ترک‌ زیارت‌ امام ‌حسین‌(ع) نموده‌ باشند، در این‌ صورت‌ به‌ طور واجب‌ کفایی‌ بر شیعیان‌ واجب‌ است‌ که‌ به‌زیارت‌ امام‌ حسین‌(ع) بروند و نگذارند حرم‌ مطهر خالی‌ از زائر باشد (نقل‌ از آیت‌الله‌مرعشی‌ نجفی‌)

آیا زیارت‌ امام‌ حسین‌(ع) در روز عرفه‌ مثل‌ زیارت‌ خانه‌ی خداست‌؟

یا گفته‌ شود: ثواب‌ زیارت‌ امام‌ حسین‌(ع) از زیارت‌ خانه‌ خدا بیشتر است‌ و یا مساوی‌ است‌. بزرگ‌ترین‌ دلیل‌ برای‌ این‌ مطلب‌ این‌ است‌: شکی‌ نیست‌ در این‌که‌ خانه‌ی خدا که‌ در مکه‌ واقع‌ شد حرمت‌ و احترام‌ و عظمت‌ آن‌ برای‌ احترام‌ و حرمت‌ حضرت‌ ابراهیم‌(ع) است‌ که‌ آن‌ را بنا نمود و خلیل‌ الرحمن‌ هنگامی‌ که‌ مأمور به‌ ذبح‌ فرزندش‌ حضرت‌ اسماعیل‌ شد، طاقت‌ نیاورده‌ چشمانش‌ را بست‌ اما امام‌ حسین‌(ع) جوانش‌ را نزدش‌ قطعه‌ قطعه‌ نمودند و جوانانی‌ را برای‌ خدا قربانی‌ کرد و ابداً ناراحت‌ نشد و رنگ‌ نباخت‌. پس‌ زمین‌ کربلا که‌ مزار شهدای‌ راستین‌ قرار گرفت‌ و مرقد مطهر عزیز اسلام‌ در آن‌ جا واقع‌ شد، می‌بایستی‌ زیارت‌ آن‌ و ثواب‌ زیارت‌ آن‌ لااقل‌ معادل‌ ثواب‌ خانه‌ی خدا باشد، نه‌ کمتر.

 

5- امام‌ حسین‌(ع) همچون‌ پدر بزرگوارش‌، مولای‌ متقیّان‌(ع) در دل‌ شب‌ غذای ‌بیچارگان‌ را حمل‌ می‌نمود و به‌ خانه‌های‌ فقرا می‌رفت‌. حتی‌ بعد از شهادت‌ سالارشهیدان‌، اثر زخم‌ روی‌ کمر ایشان‌ مانده‌ بود که‌ آن‌ زخم‌ نه‌ از شمشیر بوده‌ و نه‌ از نیزه‌، بلکه‌در اثر حمل‌ غذای‌ مستمندان‌ بوده‌. لذا از زین‌ العابدین‌(ع) پرسیدند. حضرت‌ در پاسخ ‌فرمودند: این‌ زخم‌ بر اثر حمل‌ غذا برای‌ فقرا و بیچارگان‌ بود. این‌ مطلب‌ را غیر از علمای ‌شیعه‌ دیگران‌ نیز گفته‌اند. مانند ابن‌ جوزی‌ در کتاب‌ «تذکره‌ی الخواص‌» و ابونعیم‌ اصفهانی ‌در «حلیه‌ی الاولیاء» .

 

    • امام‌ حسین‌(ع) و حکومت‌ دینی‌

رهبران‌ الهی‌ و مردان‌ آسمانی‌ برای‌ تشکیل‌ حکومت‌ دینی‌ تا پای‌ جان‌ کوشیدند و برای‌ نجات‌ انسان‌ها از ستم‌ و تجاوز به‌ نام‌ قانون‌ مقرّراتی‌ وضع‌ نمودند. بعد از شهادت‌علی‌(ع) با روی‌ کار آمدن‌ خاندان‌ اموی‌، حکومت‌ اسلامی‌ به‌ حکومت‌ استبدادی‌ ـ شاهنشاهی‌ مبدل‌ شد و حاکم‌ها به‌ نام‌ خلیفه‌ی اسلامی‌، دین‌ اسلام‌ را بازیچه‌ قرار دادند.

امتیازهای‌ طبقاتی‌ به‌ وجود آمد و دوستان‌ و شیعیان‌ حضرت‌ علی‌(ع) از تمام‌ حقوق ‌اسلامی‌ ـ اقتصادی‌ و غیره‌ محروم‌ گشتند . شیعیان‌ در بدترین‌ وضع‌ به‌ سر می‌بردند و محبت‌ به‌ علی‌(ع) و خاندان‌ رسالت‌ جرم‌ بزرگی‌ بود که‌ موجب‌ محرومیت‌ و شکنجه ‌شیعیان‌ می‌شد. معاویه‌ و تمام‌ حاکمان‌ زورگوی‌ بنی‌ امیه‌ جز سفاکی‌ و خونریزی‌ کار دیگری‌ نداشتند و در یک‌ کلمه‌ اسلام‌ از مسیر خود منحرف‌ شده‌ بود.

بعضی‌ها گفته‌ و یا می‌گویند: چرا امام‌ حسین‌ زندگی‌ خود را به‌ مخاطره‌ انداخت‌ و چرا با حکومت‌ نساخت‌؟! مگر زندگی‌ راحت‌ چیست‌؟! زندگی‌ آسوده ‌از منظر رهبران ‌آسمانی‌، یعنی‌ ملت‌ و جامعه‌ آسایش‌ داشته‌ باشد و مردم‌ از زندگی‌ خود راضی‌ باشند و آزادی‌ باشد و ستم‌ شکل‌ نگیرد و تفاوت‌ قومی‌ و نژادی‌ نباشد.

امام‌ حسین‌(ع) هنگامی‌ زندگی‌ آسوده‌ دارد که‌ حقوق‌ انسان‌ها و پیروان‌ مذاهب‌ به‌ حکم‌ قوانین‌ اسلام‌ داده‌ شود، نه‌ این‌که‌ مردم‌ از حقوق ‌خود محروم‌ باشند و در محیط‌ خفقان‌ زندگی‌ کنند. نه‌ این‌ که‌ دسته‌ای‌ از خدا بی‌ خبر در حال‌ شوکت‌ و عزت‌ و در منتهای‌ خوشی‌ زندگی‌ نموده‌ اما توده‌ی مردم‌، حتی‌ نان‌ خالی‌ هم‌ نداشته‌ باشند.

حسین‌(ع) فرزند کسی‌ است‌ که‌ پیوسته‌ به‌ درماندگان‌ کمک‌ می‌کرد و برای‌ نجات ‌دادن‌ طبقات‌ محروم‌ و مظلوم‌ با ستمگران‌ مبارزه‌ می‌کرد و شبانگاه‌ غذای‌ فقرا را به‌ دوش‌ می‌کشید و به‌ خانه‌هایشان‌ می‌برد و هرگز غذاهای‌ رنگارنگ‌ میل‌ نمی‌نمود و می‌گفت‌: من‌ چگونه‌ لباس‌ نو بپوشم‌ و سیر بخوابم‌ در حالی‌ که‌ در کشورهای‌ اسلامی‌ ممکن‌ است ‌برهنه‌ یا گرسنه‌ای‌ باشد.

 

    • امام‌ حسین‌(ع) و اصلاحات‌

بزرگ‌ترین‌ اهداف‌ رهبران‌ الهی‌، اصلاح‌ امور انسان‌ها و جوامع‌ بشری‌ بوده‌ است‌ و بر همین‌ اساس‌ بود که‌ امام‌ حسین‌(ع) بارها در طول‌ مبارزات‌ و قیام‌ خود می‌فرمود: من‌برای‌ امر به‌ معروف‌ و نهی‌ از منکر قیام‌ می‌کنم‌. من‌ خانه‌ و کاشانه‌ام‌ را رها نکردم‌ و تک‌ و تنها در مقابل‌ ظلم‌ نایستادم‌، مگر برای‌ آن‌ که‌ انسان‌ها را ارشاد کنم‌ و از بدبختی‌ و انحراف‌ نجاتشان‌ دهم‌. من‌ برای‌ اصلاح‌ امور مسلمان‌ها خروج‌ نمودم‌، نه‌ برای‌ به‌ دست‌آوردن‌ قدرت‌ و مقام‌ و نه‌ برای‌ ظلم‌ و طغیان‌.

 

    • امام‌ حسین‌(ع) و آزادی‌

حریت‌ و آزادی‌ به‌ معنای‌ واقعی‌ کلمه‌ اصلی‌ است‌ از اصول‌ و رکنی‌ است‌ از ارکان‌ِ بقای‌ هر نظامی‌ . آزادی‌ یکی‌ از بزرگترین‌ اهداف‌ پیامبران‌ بود. آنان‌ آمدند تا بشریت‌ را ازخفقان‌ نجات‌ دهند و جوامع‌ بشری‌ را از چنگال‌ اهریمنان‌ و زورگویان‌ رها سازند. واژه‌ی مقدس‌ آزادی‌ را جز استکبار جهانی‌ همه‌ی انسان‌ها طالبند. آزادی‌ را حتی‌ حیوانات‌ و موجودات‌ زنده‌ دوست‌ دارند.

امام‌ حسین‌(ع) نگاه‌ عمیقانه‌ای‌ به‌ جهان‌ اسلام‌ می‌کند و می‌بیند با روی‌ کار آمدن ‌بنی‌ امیه‌ و بازی‌ کردن‌ با دین‌ اسلام‌ و مقدّسات‌ عالم‌، دیگر چیزی‌ از اسلام‌ نمانده‌ و احکام‌ و قوانین‌ آسمانی‌ از مسیر خود منحرف‌ گشته‌. شیعیان‌ که‌ طرفداران‌ راستین‌ اسلام‌ بودند ازحقوق‌ خود محرومند.

بدین‌ سان‌ فرزند بزرگ‌ و رشید علی‌(ع) دیگر به‌ خود اجازه‌ نمی‌دهد که‌ بنشیند و این‌ منظره‌ را تماشا کند. او فرزند علی‌(ع) است‌ باید مقدمات‌ قیام‌ را فراهم‌ کند و به ‌طاغوت‌ و طاغوتیان‌ اعلام‌ خطر نماید.

بارها می‌فرمود: «اِذَا بَلَیتُ‌ الاُمَّةُ عَلَی‌ مِثلِ‌ یَزیدِ بنِ‌ مُعاوِیََةِ فَعَلَی‌ الاسلامِ‌ السَلام‌» یعنی‌ هر زمانی‌ که‌ امت‌ اسلامی‌ گرفتار حکومتی‌ مانند حکومت‌ فرزند هند جگر خوار شد، دیگر فاتحه‌ی اسلام‌ خوانده‌ شده‌ و دین‌ نابود خواهد شد.امام‌ حسین‌(ع) برای‌ آزادی‌ مردم‌ محروم‌ قیام‌ و انقلاب‌ مقدس‌ را به‌ وجود آورد.

شاعری‌، مرام نامه‌ و اساس‌ زندگی‌ انسان‌ را در چند بیت‌ شعر تبیین‌ کرده‌ و خواسته‌های‌ امام‌ حسین‌(ع) را و این‌ که‌ در منطق‌ آن‌ حضرت‌ زندگی‌ انسانی‌ چیست‌ را روشن‌ می‌نماید:

اندر آن‌جا که‌ باطل‌ امیر است ‌اندر آن‌جا که‌ حق‌ سر به‌ زیر است‌

اندر آن‌جا که‌ دین‌ و مروّت‌      پایمال‌ و زبون‌ و اسیر است‌

راستی‌ زندگی‌ ناگوار است  ‌مرگ‌ بالاترین‌ افتخار است‌

اندر آن‌ جا که‌ از دست‌ بیداد  می‌کشد قلب‌ مظلوم‌ فریاد

اندر آن‌ جا که‌ ظالم‌ بمستی‌   بر سر خلق‌ می‌تازد آزاد

مُهر بر لب‌ نهادن‌ گناه‌ است  ‌خامشی‌ بدترین‌ اشتباه‌ است‌

این‌ اساس‌ مرام‌ حسین‌ است‌   روح‌ رمز قیام‌ حسین‌ است‌

یا که‌ آزادگی‌ یا شهادت‌   حاصلی‌ از کلام‌ حسین‌ است‌

شیعه‌ او همین‌ سان‌ غیور است‌   تا ابد از زبونی‌ بدور است‌

شیعه‌ و تن‌ به‌ بیداد دادن‌   شیعه‌ و مُهر بر لب‌ نهادن‌

شیعه‌ و چون‌ زنان‌ آرمیدن‌   شیعه‌ و در مذلّت‌ فتادن‌

شیوه‌ شیعه‌ هرگز نه‌ این‌ است  ‌شیعه‌ نبود هر آن‌ کس‌ چنین‌ است‌

چون‌ یزید از هوس‌ کامور شد  دولت‌ غاصبش‌ مستقر شد

کار اسلام‌ از او شد پریشان‌   آدمیّت‌ دچار خطر شد

سیل‌ طغیان‌ او دین‌ ز جا برد  تا لب‌ پرتگاه‌ فنا برد

دید فرزند زهرا که‌ این ‌جا  نیست‌ جای‌ سکوت‌ و تماشا

نهضتی‌ کرد خونین‌ و پر شور  آتشین‌ محشری‌ کرد برپا

کربلا را ز نهضت‌ تکان‌ داد  باز از نو به‌ اسلام‌ جان‌ داد

گرچه‌ دشمن‌ تنش‌ غرق‌ خون‌ کرد ظلم‌ها بر وی‌ از حد برون‌ کرد

لیک‌ خونش‌ بجوشد و زو   موج‌ کاخ‌ بیداد را سرنگون‌ کرد

تا ابد نیز آن‌ خون‌ بجوشد  بر زوال‌ ستم‌ها بکوشد

زان‌ شهید سر از تن‌ فتاده‌   زان‌ فداکار در خون‌ فتاده‌

جاودان‌ آید این‌ بانگ‌ پرشور  "لا اری‌ الموت‌ الا سعادة"

آری‌ آزاد مردان‌ بکوشند   بر ستمگر چو طوفان‌ بجوشند

    • امام‌ حسین‌(ع) و غیرت‌ دینی‌

غیرت‌ واژه‌ای‌ مقدس‌ و بسیار پر محتواست‌، امّا متأسفانه‌ این‌ صفت‌ بسیار ارزنده‌ قرن‌هاست‌ از میان‌ ملل‌ اسلامی‌ رخت‌ بربسته‌ و مسلمانان‌ مخصوصاً در این‌ عصر و قرن ‌اخیر کمتر از این‌ صفت‌ بر خوردارند. امام‌ حسین‌(ع) حتی‌ در آن‌ لحظات‌ آخر عمر خود درحالی‌ که‌ زخم‌ شدید برداشته‌ بود، هنگامی‌ که‌ می‌بیند لشکر کفر به‌ خیام‌ و حرم‌ زنان‌ و کودکان‌ حمله‌ور شده‌اند و قصد اهانت‌ به‌ اهل‌بیت‌ رسالت‌: دارند با حالت‌ ضعف‌ و ناتوانی‌ صدا زد: «یا شیعة آل‌ ابی‌ سفیان‌ ان‌ لم‌ یکن‌ لکم‌ دین‌ٌ و انتم‌ لا تخافون‌ المعاد، فکونوا احراراً فی‌ دنیاکم‌» یعنی‌ ای‌ پیروان‌ ابی‌ سفیان‌! اگر دین‌ و مذهب‌ ندارید ـ چنان‌ که ‌ندارید ـ و از روز محشر نمی‌هراسید پس‌ لااقل‌ بیایید آزاد و آزاده‌ باشید من‌ که‌ هنوز زنده‌ام، ‌نخواهم‌ گذاشت‌ شما به‌ حرم‌ اهل‌بیت‌ و خیمه‌های‌ زنان‌ حمله‌ کنید.

 

    • امام‌ حسین‌(ع) و حقوق‌ بشر

یکی‌ از مسائلی‌ که‌ در ادیان‌ آسمانی‌ به‌ ویژه‌ در اسلام‌ وجود داشته‌ و مورد بحث‌ و گفتگوی‌ پیروان‌ مذاهب‌ بوده‌ و می‌توان‌ گفت‌ از اصیل‌ترین‌ قوانین‌ الهی‌ است‌ مسئله‌حقوق‌ بشر است‌، انسان‌ها هر عقیده‌ و مسلکی‌ که‌ دارند و در هر زمانی‌ و مکانی‌ که‌ هستند و یا خواهند بود باید به‌ حقوق‌ فردی‌ و اجتماعی‌ فرهنگی‌ و اقتصادی‌ خود برسند.

اساس ‌نهضت‌ و قیام‌ رهبران‌ الهی‌ دو چیز بود:

1ـ رعایت‌ نمودن‌ حقوق‌ انسانها

2ـ حریّت‌ وآزادی‌

که‌ راستی‌ می‌توان‌ گفت‌: اگر حقوق‌ انسانها روی‌ موازین‌ قانون‌ الهی‌ داده‌ نشود و یا حریّت‌ و آزادی‌ از بشر سلب‌ گردد جوامع‌ بشری‌ و انسانها دیگر همچون‌ حیوانات‌ ودرندگان‌ زندگی‌ کرده‌ و خواهند نمود.

مولای‌ متقیّان‌ حضرت‌ علی‌(ع) می‌فرمود: اگر تمام‌ جهان‌ هستی‌ را به‌ من‌ بدهند و بخواهند که‌ پوست‌ جویی‌ را از دهان‌ مورچه‌ای‌ بیرون‌ آورم‌ هرگز چنین‌ کاری‌ را نخواهم‌ کرد، این‌ کلام‌ مقدس‌ حضرت‌ علی‌(ع) اشاره‌ به‌ هر دو مطلب‌ است‌ هم‌ اشاره‌ به‌ حقوق‌ و هم‌ اشاره‌ به‌ آزادی‌.

 

    • روش‌ نشر تفکر عاشورایی‌ در جوامع‌ امروز

چند سؤال‌:

سؤال‌ اوّل‌: اگر امام‌ حسین‌(ع) قیام‌ نمی‌کرد و آن‌ انقلاب‌ را به‌ وجود نمی‌آورد آیا اسلامی‌ که‌ بیش‌ از چهارده‌ قرن‌ است‌ که‌ هنوز باقی‌ است‌ و در حال‌ حاضر بیش‌ از یک‌ و نیم‌ میلیارد مسلمان‌ در کره‌ زمین‌ زندگی‌ می‌کنند با روی‌ کار آمدن‌ خاندان‌ اموی‌ وفرزندان‌ هند جگر خوار که‌ تمام‌‌شان‌ اسلام‌ برانداز بودند و هدف‌ اساسی‌شان‌ نابود کردن ‌اسلام‌ بود باقی‌ می‌ماند؟!

سؤال‌ دوّم‌: انقلاب‌هایی‌ که‌ بعد از عاشورای‌ حسینی‌(ع) در جهان‌ اسلام‌ و هم‌چنین‌ در غیر جهان‌ اسلام‌ به‌ وقوع‌ پیوست‌ آیا مرهون‌ قیام‌ مقدّس‌ حسین‌(ع) نبوده ‌است‌؟! و از عاشورای‌ کربلا سرچشمه‌ و الگو نگرفته‌ است‌؟!

سؤال‌ سوّم‌: انقلاب‌ مقدّس‌ ایران‌ به‌ رهبری‌ امام‌ خمینی‌ و پیروزی‌ آن‌ و شکسته ‌شدن‌ پشت‌ طاغوت‌ آیا از کربلای‌ امام‌ حسین‌ و از برکت‌ انقلاب‌ مقدّس‌ سالار شهیدان‌ به ‌وجود نیامده‌ است‌؟! این‌ حقیر در اسلام‌ بعد از حضرت‌ امام‌ حسین‌(ع) که‌ برنده‌ی جایزه ‌ممتاز و شجاعترین‌ انسان‌های‌ عالم‌ بود، امام‌ خمینی‌ را نیز اشجع‌ ناس‌ و یک‌ انسان‌ کامل ‌دانسته‌ و او را در این‌ قرن‌ بیستم‌ ایضاً برنده‌ جایزه‌ ممتاز دانسته‌ و می‌دانم‌.

 

    • نقش‌ حسینیّه‌ها در انسجام‌ معنوی‌ و اجتماعی‌ شیعه‌ 

هر چیزی‌ که‌ منسوب‌ به‌ حضرت‌ امام‌ حسین‌(ع) است‌ و از نام‌ مقدّسش‌ اشتقاق ‌می‌شود همه‌ از یک‌ قداست‌ و ظرافت‌ خاصّی‌ برخوردار است‌ حسینیّه‌ها چون‌ حاکی‌ از قیام‌خونین‌ سالار شهیدان‌ است‌ و یادآور آن‌ همه‌ فداکاری‌ها و جانبازی‌ها است‌ لذا در جوامع‌ بشری‌ و انسجام‌ مسلمانان‌ به‌ ویژه‌ در میان‌ شیعه‌ تأثیر خاصی‌ نموده‌ و خواهد نمود این‌حسینیه‌ها است‌ که‌ انسان‌های‌ مقتدر و شجاع‌ و استکبار برانداز به‌ جامعه‌ شیعه‌ و بلکه‌سایر فرقه‌های‌ اسلامی‌ حتی‌ غیر مسلمان‌ تحویل‌ داده‌ است‌ و این‌ حسینیّه‌ها است‌ که ‌انسان‌هایی‌ دلاور و با ایمان‌ و اخلاص‌ بعد از پیروزی‌ انقلاب‌ مقدس‌ ایران‌ پرورش‌ داده‌ که ‌با تمام‌ زورگویان‌ جهان‌ مقابله‌ و مبارزه‌ نموده‌ است‌. قیام‌ مقدس‌ حضرت‌(ع) کیان‌ اسلام‌ را حفظ‌ می‌کند. التماس دعا میر عباس حسن زاده


ارسال شده در توسط میرعباس حسن زاده

آداب روز عید غدیر خم

بسم الله الرحمن الرحیم

تقدیم بر همه مسلمانان جهان بویژه سادات گرامی

 

1. روزه

 روزه عید غدیر از مستحباتى است که مکرر به آن سفارش شده است. امیرالمؤمنین، علیه‏السلام، در خطبه‏اى که در روز عید غدیر ایراد کردند فرمودند: و صوم هذا الیوم ممّا ندب اللّه إلیه. روزه عید غدیر از مستحباتى است که خداوند بدان فراخوانده است.

حضرت امام صادق، علیه‏السلام، فرمودند:یجب علیکم صیامه شکراً للّه و حمداً للّه. بر شما لازم است که که در روز عید غدیر براى سپاسگزارى از خداوند و ستودن او، روزه بگیرید.

شخصى از امام صادق، علیه‏السلام، پرسید: چه کارى شایسته روز غدیر است و چه عملى در ن، استحباب دارد؟ حضرت پاسخ دادند: روزه و...

امام صادق، علیه‏السلام، درباره پاداش روزه عید غدیر فرموده‏اند:روزه داشتن در روز عید غدیر پاداشى معادل روزه گرفتن در همه عمر دنیا را دارد.

و فرموده‏اند:صوم یوم غدیر خم کفّارة ستّین سنة. روزه داشتن روز عید غدیر خم، کفاره گناه شصت سال است.

      2. فطارى دادن

از اعمالى که به انجام آن در روز عید غدیر سفارش شده است؛ افطارى دادن به روزه داران است. حضرت على، علیه‏السلام، فرمودند: کسى که در شامگاه عید غدیر، به یک مؤمن افطارى بدهد، گویا یک میلیون نفر از پیامبران ،شهیدان و صدیقان را افطارى داده است. حال چگونه است پاداش کسى که گروهى از مردان و زنان را افطارى دهد. و من ضامنم بر خدا که از کفر و فقر آسوده گردد و اگر در همان روز یا همان شب تا عید غدیر سال دیگر بمیرد، بر خداوند است پاداش او.

3. اطعام

از سنت‏هاى مؤکد دیگر در روز عید غدیر پذیرایى از مؤمنان است. امام صادق، علیه‏السلام، درباره یکى از وظایف عید غدیر فرمودند: و أطعم إخوانک؛ و برادرانت را طعام ده.

4. آراستن

 از دیرباز عیدها و جشنها با نظافت، غبارزدایى، پیراستن و آراستن همراه بوده است و شیعیان باید این روشها را براى عید غدیر نیز رعایت نمایند. چرا که حضرت امام رضا، علیه‏السلام، مى‏فرمایند:

روز غدیر، روز آراستن و زینت است. پس هر کس براى روز غدیر، زینت کند، خداوند هر خطاى کوچک و بزرگ او را مى‏آمرزد و فرشتگانى را به سوى او مى‏فرستد، آنان نیکى‏هاى او را مى‏نگارند و مراتبش را تا عید غدیر سال آینده بالا مى‏برند. اگر او جان دهد، شهید مرده است و اگر زیست کند، خوشبخت زیسته است.

پس چه زیبا خواهد بود که سردر منازل و اماکن عمومى تجارتى و ادارى چراغانى شود تا شامل این پاداش بزرگ گردد.

     5. پوشیدن لباس نو

ما ایرانیان در عید نوروز که عید تحویل سال است، نه تحول انسان، لباس نو مى‏پوشیم؛ پس چرا در عید بزرگ ولایت، تن پوش نو نپوشیم؟ بجا خواهد بود که در این روز بزرگ لباس نو بپوشیم و بپوشانیم.

حضرت امام صادق، علیه‏السلام، مى‏فرماید:و أن یلبس المؤمن أنظف ثیابه و أفخرها. یکى از وظایف روز غدیر این است که مؤمن تمیزترین و گرانقدرترین جامه‏هاى خویش را بپوشد.

6. استفاده از بوى خوش

 اسلام درباره به کارگیرى بوى خوش و زدن عطر، بسیار سفارش کرده است. بخصوص در ایام عید سعید غدیر سفارش ویژه‏اى نسبت به این سنت خوب شده است. امام صادق، علیه‏السلام، در پى وظایف مؤمن در روز غدیر فرمودند:

و یتطیّب إمکانه و إنبساط یده.و مؤمن به اندازه توان و دست باز بودنش بوى خوش استعمال کند.

7. دیدار با مؤمنان

زیارت برادران مؤمن از سنتهاى مهم اسلامى است، لیکن در روز عید غدیر، دید و بازدید به عنوان یکى از شعائر مذهبى و ولایى و بیشتر مورد سفارش قرار گرفته و پاداش افزونترى دارد.

حضرت امام رضا، علیه‏السلام، فرمودند:

من زارَ فیه مؤمناً أدخل اللّه قبره سبعین نوراً و وسع فى قبره و یزور قبره کلّ یوم سبعون الف ملک و یبشّرونه بالجنّة. هر کس که در روز غدیر به دیدار مؤمنى رود خداوند هفتاد نور در قبرش داخل کند و قبرش را بگستراند، و هر روز هفتاد هزار فرشته به زیارت قبرش آید و به او مژده بهشت دهد.

 8. تبریک گفتن

 معمولاً، وقتى نعمتى به انسان مى‏رسد یا پیروزى نصیبش مى‏شود تبریک گفتن لازم است و تبریک گفتن در روز عید غدیر از شعائر شیعه است و مى‏شود گفت گرمترین و سنت عقد اخوت و برادرى در اسلام به زمان پیامبر اکرم، صلّى‏اللَّه‏علیه‏وآله، مى‏رسد. در آن موقع پیامبر، صلّى‏اللَّه‏علیه‏وآله، بین مهاجرین و انصار پیمان برادرى را منعقد نمودند. و بجا خواهد بود که این پیمان برادرى در روز عید غدیر برگزار بشود. واقعى‏ترین تبریکها براى عید غدیر است.

حضرت امام رضا، علیه‏السلام، مى‏فرماید:

و هو یوم التّهنیة یهنّى‏ء بعضکم بعضاً فإذا لقى المؤمن أخاه یقول: الحمدللّه الّذى جعلنا من المتمسّکین بولایة أمیرالمؤمنین و الائمة سلام‏الله‏علیهم؛ روز عید غدیر خم روز تهنیت‏گویى است. بعضى از شما به بعض دیگر تهنیت بگوید و هرگاه مؤمنى با برادرش برخورد کرد بگوید: »ستایش مخصوص خداوندى است که ما را از پیوستگان به ولایت امیرالمؤمنین، علیه‏السلام، و امامان، علیهم‏السلام، قرار داد«.

9. دلجویى و مهرورزى متقابل

 حضرت رضا، علیه‏السلام، روز غدیر را »یوم التودّد« خواندند؛ یعنى روز مهر ورزیدن.

در چنین روزى باید معتقدان به ولایت، غم را از دل دوستان حضرت به هر نحوى که مقدور باشد برطرف نمایند.

10. ایجاد زمینه‏هاى شادمانى

 عید غدیر یادآور بزرگترین و گرانقدرترین خاطره اسلام است خاطره استمرار رسالت پیامبر، صلّى‏اللَّه‏علیه‏وآله، با امامت على، علیه‏السلام. در چنین روزى نه تنها خود باید دلشاد باشیم بلکه باید زمینه شادمانى دیگر برادران ایمانى راهم فراهم سازیم.

حضرت امام رضا، علیه‏السلام، مى‏فرماید: سرّ فیه کلّ مؤمن و مؤمنة؛ (در روز غدیر) هر مرد و زن مؤمنى را شادمان سازید.

11. پیوند با بستگان و خویشان

در این روز زمینه صله رحم - که از سفارشات مؤکد اسلام است - کاملاً فراهم است.

حضرت صادق، علیه‏السلام، صله رحم را یکى از وظایف روز غدیر بر شمردند؛ شایسته است در روز غدیر با نیکى کردن، روزه گرفتن نماز خواندن و صله رحم بسوى خداوند متعال تقرب جویید.

12. گشاده‏دستى نسبت به خانواده

یکى از دستورات اسلام ایجاد زمینه‏هاى لازم در جهت راحتى و آسایش خانواده است و به مناسبت عید غدیر تاکید بیشترى شده است. حضرت امام صادق، علیه‏السلام، مى‏فرماید: و یوسّع الرّجل فیه على عیاله؛ (در روز غدیر) مرد باید براى خانواده خود گشایش بیشترى فراهم کند.

13. کارگشایى

برآورده ساختن نیازهاى مردم و رفع گرفتارى آنان از سنتهاى پسندیده در اسلام است و به انجام اینگونه کارها تاکید فراوان شده است. حضرت على، علیه‏السلام، مى‏فرماید: و البرّ فیه یثمر المال و یزید فى العمر؛ نیکى کردن مال را ثمربخش مى‏سازد و بر عمر مى‏افزاید.

14. هدیه دادن

هدیه دادن و گرفتن با توجه به ضوابط شرعى کار پسندیده‏اى است و اثرات روانى خاصى، مخصوصاً در کودکان و نوجوانان دارد و بهترین موقعیت هدیه دادن عید غدیر است.

و حضرت رضا، علیه‏السلام، عید غدیر را روز هدیه و بخشش مى‏نامد: یوم الحباء و العطیّة؛ روز بخشش و هدیه دادن است.

15. ابراز برائت

اعلام بیزارى از دشمنان خداوند روزه داشتن در روز عید غدیر پاداشى معادل روزه گرفتن در همه عمر دنیا را دارد. از پایه‏هاى اساسى اسلام است و روز غدیر روز بیزارى از کسانى است که با نپذیرفتن امامت حضرت على، علیه‏السلام، آشکارا با خدا و با پیامبر خدا مخالفت نمودند و بزرگترین جنایت و خیانت را به تاریخ بشریت کردند و در حقیقت این عدم پذیرش سرآغاز تمام بدبختى‏ها و بیچارگى‏ها بود. بنابراین روز غدیر، روز برائت از اینهمه ستمکارى و ستمکاران است.

در یکى از دعاهاى روز غدیر آمده است: و نبرأ ممّن یبرأ منه و نبغض من أبغضه؛ ما بیزارى مى‏جوییم از آن کس که از على [علیه‏السلام] بیزارى جوید و دشمن داریم آن کس که على [علیه‏السلام] را دشمن دارد.

16. ذکر صلوات

حضرت رضا، علیه‏السلام، در وصف عید غدیر فرمود: یوم إکثار الصّلوة على محمّد و ال محمّد؛ روز غدیر روز صلوات فرستادن فراوان بر محمد و آل محمد است.

17. غسل 

امام صادق، علیه‏السلام، فرمودند: هنگامى که روز غدیر فرا برسد باید در فراز آن (هنگام ظهر) غسل کرد.

18. نماز و نیایش

روز عید غدیر بهترین فرصت و موقعیت براى نیایش است؛ چرا که روز غدیر روز سپاس و ستایش به پیشگاه حضرت احدیت است. حضرت رضا، علیه‏السلام، مى‏فرماید: هو الیوم الّذى یزید اللّه فى حال من عبد فیه؛ روز غدیر روزى است که خداوند، بر توان کسى که او را نیایش کند، مى‏افزاید.

و فرمود:

روز غدیر روزى است که دعا در آن مستجاب مى‏گردد. نماز عید غدیر دو رکعت است که باید در هر رکعت پس از حمد ده، مرتبه سوره توحید، ده بار آیةالکرسى و ده مرتبه سوره قدر را خواند. وقت نماز نیم ساعت پیش از ظهر است. پاداش این نماز برابر است با صدهزار حج و صدها هزار عمره. کسى که این نماز را بخواند، هر چه از خداوند بخواهد برآورده شود.

19. زیارت

زیارت یکى از سنن سازنده اسلامى است چه از نزدیک چه از دور. زیارت یک پیوند معنوى بسیار قوى بین شیعه و مقدسات اوست. از جمله آنها زیارت حضرت على، علیه‏السلام، از دور و نزدیک است. امام رضا، علیه‏السلام، به پسر ابى‏نصر فرمودند:

هر جا که باشى در روز عید غدیر در بارگاه امیرالمؤمنین، علیه‏السلام، حاضر باش. بى تردید، خداوند، گناهان شصت ساله هر مرد و زن مؤمن را مى‏آمرزد و چند برابر آنچه در ماه رمضان، شب قدر و شب عید فطر از آتش آزاد ساخته در آن روز آزاد مى‏سازد. در این مورد به کتب ادعیه مراجعه شود.

20. خواندن دعاى ندبه

طبق مدارک معتبر خواندن دعاى ندبه در چهار عید مستحب است؛ جمعه، فطر، قربان و غدیر. توجه به فرازهاى این دعا بخصوص آن قسمت که در رابطه با غدیر و خلافت حضرت، علیه‏السلام، مى‏باشد ضرورى است.

22. پیمان برادرى (عقد اخوت)

سنت عقد اخوت و برادرى در اسلام به زمان پیامبر اکرم، صلّى‏اللَّه‏علیه‏وآله، مى‏رسد. در آن موقع پیامبر، صلّى‏اللَّه‏علیه‏وآله، بین مهاجرین و انصار پیمان برادرى را منعقد نمودند. و بجا خواهد بود که این پیمان برادرى در روز عید غدیر برگزار بشود. براى نحوه بستن عقد به »مفاتیح‏الجنان« مراجعه کنید. التماس دعا  میرعباس حسن زاده


ارسال شده در توسط میرعباس حسن زاده

بسم الله الرحمن الرحیم

سالروز پیوند آسمانی وخجسته مولای متقیان امیرمؤمنان امام علی( علیه السلام ) وصدیقه کبری حضرت فاطمه زهرا( سلام الله علیها ) مبارک باد.


مهریه حضرت زهرا(سلام الله علیها)
جهیزیه عروسی ازپول زره امیرالمؤمنین(ع)
زمان نامزدی وولیمه عروسی
مبارک باد رسول خدا(صلی الله علیه وآله) به عروس وداماد
سفارشهای پیامبر(صلی الله علیه وآله) به حضرت فاطمه (سلام الله علیها)
گفتارپیامبر(صلی الله علیه وآله) به حضرت علی(علیه السلام)
تقاضای کنیز وتعلیم بهترازکنیز
نوای شادی


مهریه حضرت زهرا(سلام الله علیها)
درکتاب بحار،ازامالی شیخ نقل شده که امام صادق(علیه السلام) فرمود:
که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) فاطمه(سلام الله علیها) رابه حضرت علی(علیه السلام) ازدواج نمود، روزی نزد فاطمه (سلام الله علیها) رفت دید گریه می کند، فرمود: «چراگریه می کنی؟ سوگند به خدااگر درخاندان من شخصی بهترازعلی(علیه السلام) بود، تورابه ازدواج اودرمی آوردم، وانگهی من ترا به ازدواج علی (علیه السلام) درنیاورده ام بلکه تراهمسرعلی(علیه السلام) ومهریه تراخمس (یک پنجم) دنیا تاابد قرارداد.

جهیزیه عروسی ازپول زره
حضرت علی(علیه السلام) می فرماید:
رسول خدا (صلی الله علیه وآله) به من فرمود: برخیز وبرو زره (یعنی پیراهن جنگ) خودرابفروش، برخاستم ورفتم آن را فروختم وپول آن راگرفتم وبه حضور رسول خدا(صلی الله علیه وآله) آورده وبه دامنش ریختم.
رسول خدا(صلی الله علیه وآله)ازمن بپرسید که این پول چقدر است ومن هم چیزی نگفتم. پیامبر(صلی الله علیه وآله) مقداری ازآن رابرداشت وبه بلال حبشی داد وفرمود:
بااین پول، عطر خوشبو برای فاطمه(سلام الله علیها) خریداری کن، سپس دوکف ازآن پول برداشت وبه ابوبکر(لع) داد وفرمود:
بااین پول آنچه برای فاطمه (سلام الله علیها) شایسته است، ازلباس ولوازم خانه، خریداری کن، عماریاسر وسپس چندنفر ازاصحاب رابه دنبال ابوبکر(لع) فرستاد، آنهابه بازار رفتند، هرکدام ازآنها چیزی رامی پسندید وبه ابوبکر نشان می داد، اگرابوبکر صلاح می دید، خریدرای می کردند، اجناسی که خریدند عبارتند از:
1- یکدست پیراهن ،هفت درهم.
2- یک عدد روسری ، چهاردرهم.
3- قطیفه سیاه خیبری (یا عبای سیاه)
4- تختی که میان آنراازلیف خرما بافته بودند(  بالشی که لایه آن را لیف خرمابود )
5- دوعدد لحاف مصری که لایه یکی ازآنها پشم ودیگری لیف خرما بود.
6- چهارعدد متکا که ازپوستهای دباغی شده طائف درست شده بود، وازگیاه خشک پرشده بود.
7- پرده نازک پشمی.
8- یک عدد حصیر ازبافته قریه «هجر »(ازدهات بحرین).
9- آسیای دستی.
10- یک عدد طشت مسی.
11- مشک برای آب آوردن.
12- کاسه ای سفالین.
13- مشکی مخصوص خنک کردن آب.
14- ابریق سفالین که طرف بیرونش رنگ شده بود.
15- آفتابه سبز(سفالین)
16- چند عدد کوزه سفالین .
وقتی که تکمیل شد، مقداری ازآنها راابوبکر(لع) برداشت وبقیه راهمراهان برداشتند ونزد رسول خدا(صلی الله علیه وآله)آوردند، رسول خدا(صلی الله علیه وآله)آن اجناس رابادست خود زیرورو می کرد ومی فرمود:
بارکَ الله ُ لِاَهلِ البَیتِ.
«خداوند این ها را برای اهل خانه، مبارک کند».

زمان نامزدی وولیمه عروسی
حضرت علی(علیه السلام) می فرماید :
یک ماه ازاین جریان گذشت که بارسول خدا(صلی الله علیه وآله) درمسجد نماز می خواندم وبه منزل خودمراجعت می نمودم، ودراین مدت درباره ازدواج چیزی بارسول خدا(صلی الله علیه وآله) صحبت نکردم، پس ازیک ماه، همسران رسول خدا(صلی الله علیه وآله) به من گفتند: آیانمی خواهی درباره آوردن فاطمه(سلام الله علیه وآله) به خانه خود، با پیامبر صحبت کنیم؟
گفتم : صحبت کنید؟
آنهابه محضر رسول خدا(صلی الله علیه وآله) رفتند، اُمَّ اََیمَن 1عرض کرد: ای رسول خدا(صلی الله علیه وآله)! برای کاری آمده ایم که اگر خدیجه (سلام الله علیها) بود چشمش روشن می شد، علی(علیه السلام) دوست دارد که همسرش رابه خانه اش ببرد، چشم فاطمه(سلام الله علیها) رابه دیدار شوهرش روشن کن، ودیده مارانیز روشن فرما. رسول خدا(صلی الله علیه وآله) فرمود:
چراخود علی(علیه السلام)همسرش راازمن طلب نمی کند؟ ماتوقع آن داشتیم که خودش اقدام کند. حضرت علی (علیه السلام) می فرماید:
عرض کردم ای رسول خدا(صلی الله علیه وآله)! حیاء وشرم مراازسخن گفتن دراین باره باز می دارد. ام سلمه عرض کرد:
من حاضرم ، زینب حاضراست وفلان کس و...حاضرند.
رسول خدا(صلی الله علیه وآله) فرمود:
برای دخترم وپسرعمویم اطاقی ازاطاق های مجاور تهیه کنید. ام سلمه عرض کرد: کدام اطاق را؟
پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود:
اطاق خودت را، سپس پیامبر(صلی الله علیه وآله) به زنان وهمسرانش دستورفرمود تا زهرا(سلام الله علیها) رامناسب شأنش آرایش کنند. ام سلمه می گوید:
به فاطمه (سلام الله علیها) گفتم آیا نزد تو بوی خوشی یافت می شود که برای خود ذخیره کرده باشی؟ فاطمه (سلام الله علیها) فرمود:
آری، شیشه عطری آورد ومقداری ازآن رابه کف دستم ریخت، آنچنان بوی خوش داشت که هرگز مشابه آنرا نیافته بودم، گفتم: این بوی خوش ازکجابدست آمده است؟ فرمود:
گاهی وقتها دحیه کلبی2 (یکی ازاصحاب ) به حضور پدرم می آمد( پدرم به من می فرمود:
ای فاطمه(سلام الله علیها)! فرشی برای عمویت بیاور، من فرشی می آوردم وبه زمین می گستراندم وبرآن می نشست ، وقتی که برمی خاست ازدرون لباسش ، چیزی به زمین می ریخت ، پدرم به من می فرمود: آنهارا جمع کنم (باتوجه به اینکه اوجبرئیل بود که به صورت دحیه کلبی می آمد). حضرت علی (علیه السلام)ازرسول خدا(صلی الله علیه وآله) پرسید: اینها چیست؟
رسول خدا(صلی الله علیه وآله) درپاسخ فرمود:
اینها عنبر است که ازمیان بالهای جبرئیل می ریزد.
حضرت علی (علیه السلام) فرمود: سپس رسول خدا(صلی الله علیه وآله) به من فرمود:  طعام نیکوئی برای اهل خود فراهم کن. سپس فرمود: گوشت ونان راما می دهیم روغن وخرما باشما باشد!
رفتم وروغن وخرماخریدم وبه حضور رسول خدا(صلی الله علیه وآله)آوردم ، پیامبر(صلی الله علیه وآله) آستین خودرابالا زد وخرما رادرمیان روغن آمیخت وگوسفند فربه ونان بسیار برای مافرستاد سپس به من فرمود: هرکه راکه می خواهی دعوت کن، به مسجد رفتم، اصحاب درمسجد زیاد بودند، حیا کردم عده ای رادعوت کنم وعده ای رادعوت نکنم، بالای بلندی رفتم وصدا زدم:
اَجِیبوُا اِلیَ وَلَیَمةِ فاطِمَة.
«دعوت مرا به ولیمه عروسی فاطمه(سلام الله علیها) بپذیرید ».
تمام جمعیت حرکت کردند، من ازبسیاری مردم وکمی غذا شرمنده شدم، وقتی که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) شرمندگی مرادریافت ، فرمود:
دعامی کنم که خداوند برکت به غذابدهد. همه آن جمعیت ازغذا خوردند ونوشیدند وبرای مادعاکردند که خدا به مابرکت بدهد، همه آن جمعیت که بیش ازچهارهزارنفربودند ازآن عذا خوردند وسیرشدند وازغذا چیزی کم نیامد. سپس پیامبر(صلی الله علیه وآله) کاسه طلبید، کاسه هاراحاضر کردند ، کاسه هارا پرکرد وبه خانه های همسرانش فرستاد سپس کاسه ای راگرفت وغذائی درآن ریخت وفرمود:
این هم برای فاطمه (سلام الله علیها) وشوهرش. پس ازغروب خورشید، پیامبر(صلی الله علیه وآله) به ام سلمه فرمود: فاطمه (سلام الله علیها) رابه اینجا بیاور، اوفاطمه (سلام الله علیها) رانزد پیامبر(صلی الله علیه وآله)آورد، درحالی که دامن خودرادرزمین می کشید، وبراثر نهایت شرم ازپیامبر(صلی الله علیه وآله)عرق حیاءازچهره اش می ریخت به طوری که پایش لغزید. پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود:
«خداوند تراازلغزش دنیا وآخرت حفظ کند».
وقتی که فاطمه(سلام الله علیها) درجلو رسول خدا(صلی الله علیه وآله)ایستاد ، حضرت، نقاب ازروی اوبرداشت، علی (علیه السلام) جمال اورادید، سپس پیامبر(صلی الله علیه وآله) دست فاطمه (سلام الله علیها) راگرفت وبه دست علی (علیه السلام) نهاد وفرمود:
بارکَ اللهُ لَکَ فِی اِبنَةِ رَسُولِ اللهِ...
«خداوند درمورددختر رسول خدا(صلی الله علیه وآله) به تو برکت دهد، ای علی(علیه السلام)، فاطمه(سلام الله علیها) همسرنیکی است، وای فاطمه(سلام الله علیها)، علی(علیه السلام) همسرنیکی است ، به خانه خود بروید وکاری نکنید تامن نزد شما بیایم».
علی (علیه السلام) می گوید:
فاطمه(سلام الله علیها) رادریک جانب نشاندم، وخودم درجانب دیگر نشستم هردوازشدت شرم، سربه زیر انداخته بودم.

مبارک باد رسول خدا(صلی الله علیه وآله) به عروس وداماد
ناگاه فهمیدم که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) به درخانه آمد وفرمود: اینجاکیست؟ گفتیم:ای رسول خدا(صلی الله علیه وآله) واردخانه شوید، مرحبا به شما !
رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) وارد خانه شد،وفاطمه (سلام الله علیه وآله) رادرکنار خود نشاند سپس فرمود:
ای فاطمه(سلام الله علیها) برخیز ومقداری آب بیاور.
فاطمه (سلام الله علیه) برخاست وکاسه ای پرازآب کرده ونزد آن حضرت حاضر کرد، پیامبر(صلی الله علیه وآله) اندکی ازآن آب به دهان خودریخت ومضمضه کرد وآن را درآن ظرف ریخت، سپس مقداری ازآن آب را برسرفاطمه(سلام الله علیها) ریخت، وفرمود: به جانب من روکن، وقتی که فاطمه (سلام الله علیها) به جانب آن حضرت روکرد، پیامبر (صلی الله علیه وآله) قدری ازآن آب رابه سینه فاطمه (سلام الله علیها) پاشید، سپس مقداری ازآن آب رابین شانه های او پاشید وآنگاه این دعاراکرد:
« خدایا این دختر من است که محبوبترین خلق درنزد من می باشد خدایاواین علی (علیه السلام) برادرمن ومحبوبترین خلق نزد من است، خدایا اوراولی ویاور خودگردان، واهل اورابراو مبارک کن».

مبارک بادرسول خدا(صلی الله علیه وآله)به عروس وداماد:

به اهل خود نزدیک شو، خدابرتو مبارک کند، ورحمت برکات خدابر توباد که اوخدای شایسته حمد وسپاس وتقدیر است. درروایت دیگر آمده :امیرمؤمنان علی(علیه السلام) فرمود:
پس از آمدن فاطمه (سلام الله علیها) به خانه من ، سه روز گذشت که پیامبر(صلی الله علیه وآله) نزد ما نیامد، صبح روز چهارشنبه به خانه ماآمد ، درآن هنگام اسماء بنت عمیس درمنزل مابود. رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) به اسماء فرمود: بااینکه مرد دراینجا هست، چرا دراینجاتوقف کردی؟ اسماءعرض کرد:
پدرومادرم به فدایت، وقتی دختر به خانه شوهرمی رود ومرحله زفاف رامی گذارند نیاز به زنی دارد تانیازهای اورابرآورد من به این خاطر دراینجا هستم.
رسول خدا(صلی الله علیه وآله) فرمود:«ای اسماء! خدا حاجت دنیا وآخرت تورابرآورد» امیرمؤمنان علی(علیه السلام) فرمود:آن روز،روز سردی بود،من وفاطمه(سلام الله علیها) خودراباعبا پوشانده بودیم، وقتی که صدای رسول خدا(صلی الله علیه وآله) راشنیدیم خواستیم برخیزیم ، رسول خدا(صلی الله علیه وآله)فرمود: به حقی که من برشما دارم متفرق نشوید تامن برشما وارد گردم.
رسول خدا(صلی الله علیه وآله) وارد شد ودرسمت سرمانشست ، پاهای خودراباعبا پوشانید من وفاطمه(سلام الله علیها) پاهای آن حضرت راگرم کردیم، به من فرمود:
کوزه آبی بیاور، کوزه آب به حضورش آوردم ، رسول خدا(صلی الله علیه وآله) سه بار برآن آب فوت کرد وچندآیه ازقرآن راقرائت فرمود، سپس به من فرمود: این آب را بیاشام ودرته آن اندکی بگذار، به دستور آن حضرت عمل کردم پیامبر(صلی الله علیه وآله) باقیمانده آب رابه سر وسینه من پاشید وفرمود:
اَذهَبَ اللهُ عُنکَ الّرِجسَ یااَبَا الحَسَنِ وَطَهَّرَکَ تَطهِیراَ
«خداوند ، ناپاکی راازتوای ابوالحسن، دورساخت وتوراپاک وپاکیزه نمود».
آنگاه فرمود:آب تازه ای بیاور، ظرف آبی به حضورش آوردم ، چند آیه قرآن راقرائت کرد وسه بار برآن فوت کرد وآنگاه آن آب را به دخترش فاطمه(سلام الله علیها) دادوبه او فرمود: بیاشام واندکی بگذار، اوچنین کرد، پیامبر(صلی الله علیه وآله) باقیمانده آب را برسروسینه حضرت زهرا(سلام الله علیها) پاشید وبه اوفرمود: «خداوند، ناپاکی رااز تو دور سازد وتو راپاک وپاکیزه نماید».

سفارشهای پیامبر(صلی الله علیه وآله) به حضرت فاطمه (سلام الله علیها)
امام علی (علیه السلام) درادامه گفتارفرمود:
پیامبر(صلی الله علیه وآله) پس از دیدارما، به من فرمود: ازخانه بیرون برو، وباحضرت زهرا(سلام الله علیها) درخانه ماند وبین آنهااین گفتگوی خصوصی انجام شد:
پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود: دخترم! حالت چطوراست؟ شوهرت راچگونه یافتی؟ فاطمه(سلام الله علیها) فرمود: پدرجان، شوهرم رابهترین شوهر یافتم، ولی جمعی اززنان قریش نزد من آمدند وبه من گفتند:
«ای رسول خدا(صلی الله علیه وآله) ترابه ازدواج یک مرد فقیر وتهیدست درآورده است». پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود: دخترم! نه پدرت فقیراست ونه شوهرت ، خزائن تمام طلا ونقره زمین را خداوند دراختیار من قرار داد، ولی پاداشی را که درپیشگاه خدااست، انتخاب نمودم، دخترعزیزم! اگر آنچه راپدرت می داند، می دانستی، دنیا درنظرت ناچیز جلوه می کرد،سوگند به خدا، درخیرخواهی تو کوتاهی نکردم، شوهر تو درتقدم به اسلام از همه مقدمتر است ودرعلم، ازهمه عالمتر ، ودرحلم ازهمه بردبارترمی باشد ، دخترم! وقتی که خداوند توجه خاصی به زمین کرد، درسراسر زمین، دومردرابرگزیده یکی ازآن دو راپدر تو قرارداد ودیگری راشوهر توقرارداد. ای دخترم!«شوهرتو نیکو شوهری است ، درهمه امورازاو اطاعت کن»

گفتارپیامبر(صلی الله علیه وآله)به حضرت علی(علیه السلام)
سپس پیامبر(صلی الله علیه وآله) مراصدازد، اجابت کردم، فرمود:«واردخانه خودشو!وبه همسرخودت محبت ومهربانی کن ، زیرا فاطمه (سلام الله علیها) پاره تن من است ، هرکه اورابرنجانده است ، وهرکه او راشاد کند، مرا شادکرده است ، شمارا به بخدا می سپارم واوراحافظ شما می گردانم». حضرت علی (علیه السلام)می گوید:
«سوگند به خدا! هیچگونه اوراخشمگین ومجبور به کاری نکردم تاآن زمان که خداوند روح اورابه سوی خود قبض کرد، واو نیزهیچگاه مراناراحت نکرد وازمن نافرمانی ننمود،ومن هرزمان به اونگاه می کردم همه اند وهها وحزنها ورنجهای برطرف می شد.»

تقاضای کنیز وتعلیم بهترازکنیز
سپس رسول خدا(صلی الله علیه وآله) برخاست تابرود، فاطمه (سلام الله علیها) درباره کارهای خانه تقاضای کنیز کرد ، پیامبر(صلی الله علیه وآله) به اوفرمود:
آیا بهترازکنیز می خواهی؟ من به فاطمه(سلام الله علیها) گفتم:
بگو آری. فاطمه (سلام الله علیها)گفت: ای رسول خدا(صلی الله علیه وآله) بهتراز کنیز می خواهم. پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود:
درهرروز 33بارخدا راتسبیح کن، و33بار خداراحمد کن، و34بار تکبیر بگو، که این صد تسبیح درزبان است وموجب هزارپاداش درمیزان (ترازوی اعمال) می گردد.
ای فاطمه(سلام الله علیها)! اگر این تسبیحات رادربامداد هرروز بگویی ، خداوند امور ومقاصد دنیا وآخرت توراکفایت می نماید.
درکتاب مصباح المتجهد(شیخ طوسی) نقل شده که : پیامبر(صلی الله علیه وآله) درروز اول ماه ذیحجه فاطمه (سلام الله علیها) رابه ازدواج علی (علیه السلام) درآورد، وازبعضی روایت شده که روز ازدواج روزششم ماه ذیحجه بوده است.


ارسال شده در توسط میرعباس حسن زاده

              

                                                       السلام علیک یا جواد الائمه  (ع)

 

امام نهم شیعیان حضرت جواد (ع ) در سال 1095 هجرى در مدینه ولادت یافت . نام نامى اش محمّد معروف به جواد و تقى است .
القاب دیگرى مانند: رضى و متقى نیز داشته ولى تقى از همه معروفتر مى باشد.
مادر گرامى اش سبیکه یا خیزران است که این هر دو نام در تاریخ زندگى آن حضرت ثبت است .
امام محمّد تقى (ع ) هنگام وفات پدر حدود 8 ساله بود.
پس از شهادت جانگداز حضرت رضا علیه السلام در اواخر ماه صفر سال 203 ه‍ مقام امامت به فرزند ارجمندش حضرت جوادالائمه (ع ) انتقال یافت .
ماءمون خلیفه عباسى که همچون سایر خلفاى بنى عباس از پیشرفت معنوى و نفوذ باطنى امامان معصوم و گسترش فضائل آنها در بین مردم هراس ‍ داشت ، سعى کرد ابن الرضا را تحت مراقبت خاص خویش قرار دهد.
(از اینجا بود که ماءمون نخستین کارى که کرد، دختر خویش امّ الفضل را به ازدواج حضرت امام جواد (ع ) درآورد، تا مراقبى دائمى و از درون خانه ، بر امام گمارده باشد. رنجهاى دائمى که امام جواد (ع ) از ناحیه این ماءمور خانگى برده است ، در تاریخ معروف است ).(98)
از روشهایى که ماءمون در مورد حضرت رضا (ع ) بکار مى بست ، تشکیل مجالس بحث و مناظره بود. (99) ماءمون و بعد معتصم عباسى مى خواستند از این راه - به گمان باطل خود - امام (ع ) را در تنگنا قرار دهند. در مورد فرزندش حضرت جواد (ع ) نیز چنین روشى را بکار بستند. بخصوص که در آغاز امامت هنوز سنى از عمر امام جواد (ع ) نگذشته بود. ماءمون نمى دانست که مقام ولایت و امامت که موهبتى است الهى ، بستگى به کمى و زیادى سالهاى عمر ندارد.
بارى ، حضرت جواد (ع ) با عمر کوتاه خود که همچون نوگل بهاران زودگذر بود، و در دوره اى که فرقه هاى مختلف اسلامى و غیر اسلامى میدان رشد و نمو یافته بودند و دانشمندان بزرگى در این دوران ، زندگى مى کردند و علوم و فنون سایر ملتها پیشرفت نموده و کتابهاى زیادى به زبان عربى ترجمه و در دسترس قرار گرفته بود، با کمى سن وارد بحثهاى علمى گردید و با سرمایه خدایى امامت که از سرچشمه ولایت مطلقه و الهام ربانى مایه ور بود، احکام اسلامى را مانند پدران و اجداد بزرگوارش گسترش داد و به تعلیم و ارشاد پرداخت و به مسائل بسیارى پاسخ گفت . براى نمونه ، یکى از مناظره هاى ( احتیاجات ) حضرت امام محمّد تقى (ع ) را در زیر نقل مى کنیم :
(عیاشى در تفسیر خود از ذرقان که همنشین و دوست احمد بن ابى دؤ اد بود، نقل مى کند که ذرقان گفت : روزى دوستش (ابن ابى دؤ اد) از دربار معتصم عباسى برگشت و بسیار گرفته و پریشان حال به نظر رسید. گفتم : چه شده است که امروز این چنین ناراحتى ؟ گفت : در حضور خلیفه و ابوجعفر فرزند على بن موسى الرضا جریانى پیش آمد که مایه شرمسارى و خوارى ما گردید. گفتم چگونه ؟ گفت : سارقى را به حضور خلیفه آورده بودند که سرقتش آشکار و دزد اقرار به دزدى کرده بود. خلیفه طریقه اجراى حد و قصاص را پرسید. عده اى از فقها حاضر بودند، خلیفه دستور داد بقیه فقیهان را نیز حاضر کردند، و محمّد بن على الرضا را هم خواست .
خلیفه از ما پرسید:
حد اسلامى چگونه باید جارى شود؟
من گفتم : از مچ دست باید قطع گردد.
خلیفه گفت : به چه دلیل ؟
گفتم : بدلیل آنکه دست شامل انگشتان و کف دست تا مچ دست است ، و در قرآن کریم در آیه تیمم آمده است : (( فامسحوا بوجوهکم و ایدیک . )) بسیارى از فقیهان حاضر در جلسه گفته مرا تصدیق کردند.
یک دسته از علماء گفتند: باید دست را از مرفق برید.
خلیفه پرسید: به چه دلیل ؟
گفتند: به دلیل آیه وضو که در قرآن کریم آمده است :... (( و ایدیکم الى المرافق . )) و این آیه نشان مى دهد که دست دزد را باید از مرفق برید.
دسته دیگر گفتند: دست را از شانه باید برید چون دست شامل تمام این اجراء مى شود.
و چون بحث و اختلاف پیش آمد، خلیفه روى به حضرت ابوجعفر محمّد بن على کرد و گفت :
یا اباجعفر، شما در این مسئله چه مى گویید؟
آن حضرت فرمود: علماى شما در این باره سخن گفتند. مرا از بیان مطلب معذور بدار.
خلیفه گفت : به خدا سوگند که شما هم باید نظر خود را بیان کنید.
حضرت جواد فرمود: اکنون که مرا سوگند مى دهى پاسخ آن را مى گویم . این مطالبى که علماى اهل سنت درباره حد دزدى بیان کردند خطاست . حد صحیح اسلامى آنست که باید انگشتان دست را غیر از انگشت ابهام قطع کرد.
خلیفه پرسید: چرا؟
امام (ع ) فرمود: زیرا رسول اللّه (ص ) فرموده است سجود باید بر هفت عضو از بدن انجام شود: پیشانى ، دو کف دست ، دو سر زانو، دو انگشت ابهام پا، و اگر دست را از شانه یا مرفق یا مچ قطع کنند براى سجده حق تعالى محلى باقى نمى ماند، و در قرآن کریم آمده است : (( (و ان المساجد للّه ...) )) سجده گاه ها از آن خداست ، پس کسى نباید آنها را ببرد.
معتصم از این حکم الهى و منطقى بسیار مسرور شد، و آن را تصدیق کرد و امر نمود انگشتان دزد را براى حکم حضرت جواد (ع ) قطع کردند.
ذرقان مى گوید: ابن ابى دؤ اد سخت پریشان شده بود، که چرا نظر او در محضر خلیفه رد شده است . سه روز پس از این جریان نزد معتصم رفت و گفت :
یا امیرالمؤ منین ، آمده ام تو را نصیحتى کنم و این نصیحت را به شکرانه محبتى که نسبت به ما دارى مى گویم . معتصم گفت : بگو.
ابن ابى دؤ اد گفت : وقتى مجلسى از فقها و علما تشکیل مى دهى تا یک مسئله یا مسائلى را در آن جا مطرح کنى ، همه بزرگان کشورى و لشکرى حاضر هستند، حتى خادمان و دربانان و پاسبانان شاهد آن مجلس و گفتگوهایى که در حضور تو مى شود هستند، و چون مى بینند که راءى علماى بزرگ تو در برابر راءى محمّد بن على الجواد ارزشى ندارد، کم کم مردم به آن حضرت توجه مى کنند و خلافت از خاندان تو به خانواده آل على منتقل مى گردد، و پایه هاى قدرت و شوکت تو متزلزل مى گردد.
این بدگویى و اندرز غرض آلود در وجود معتصم کار کرد و از آن روز در صدد برآمد این مشعل نورانى و این سرچشمه دانش و فضیلت را خاموش ‍ سازد.(100)
این روش را - قبل از معتصم - ماءمون نیز در مورد حضرت جوادالائمه (ع ) بکار مى برد، چنانکه در آغاز امامت امام نهم ، ماءمون دوباره دست به تشکیل مجالس مناظره زد و از جمله از یحیى بن اکثم که قاضى بزرگ دربار وى بود، خواست تا از امام (ع ) پرسشهایى کند، شاید بتواند از این راه به موقعیت امام (ع ) ضربتى وارد کند. امّا نشد، و امام از همه این مناظرات سربلند در آمد.
روزى از آنجا که (یحیى بن اکثم ) به اشاره ماءمون مى خواست پرسشهاى خود را مطرح سازد ماءمون نیز موافقت کرد، و امام جواد (ع ) و همه بزرگان و دانشمندان را در مجلس حاضر کرد. ماءمون نسبت به حضرت امام محمّد تقى (ع ) احترام بسیار کرد و آن گاه از یحیى خواست آنچه مى خواهد بپرسد، یحیى که پیرمردى سالمند بود، پس از اجازه ماءمون و حضرت جواد (ع ) گفت : اجازه مى فرمایى مساءله اى از فقه بپرسم ؟ حضرت جواد فرمود:
آنچه دلت مى خواهد بپرس .
یحیى بن اکثم پرسید: اگر کسى در حال احرام قتل صید کرد چه باید بکند؟
حضرت جواد (ع ) فرمود: آیا قاتل صید محلّ (101) بوده یا محرم ؟ عالم بوده یا جاهل ؟ به عمد صید کرده یا به خطا؟ محرم آزاد بوده یا بنده ؟ صغیر بوده یا کبیر؟ اول قتل او بوده یا صیاد بوده و کارش صید بوده ؟ آیا حیوانى را که کشته است صید تمام بوده یا بچه صید؟ آیا در این قتل پشیمان شده یا نه ؟ آیا این عمل در شب بوده یا روز؟ احرام محرم براى عمره بوده یا احرام حج ؟
یحیى دچار حیرت عجیبى شد. نمى دانست چگونه جواب گوید، سر به زیر انداخت و عرق خجالت بر سر و رویش نشست . درباریان یکدیگر نگاه مى کردند. ماءمون نیز که سخت آشفته حال شده بود در میان سکوتى که بر مجلس حکمفرما بود، روى به بنى عباس و اطرافیان کرد و گفت :
- دیدید و ابوجعفر محمّد بن على الرضا را شناختید؟(102)
سپس بحث را تغییر داد تا از حیرت حاضران بکاهد.
بارى ، موقعیت امام جواد (ع ) پس از این مناظرات بیشتر استوار شد.
امام جواد (ع ) در مدت 17 سال دوران امامت به نشر و تعلیم حقایق اسلام پرداخت ، و شاگردان و اصحاب برجسته اى داشت که : هر یک خود قله اى بودند از قله هاى فرهنگ و معارف اسلامى مانند:
ابن ابى عمیر بغدادى ، ابوجعفر محمّد بن سنان زاهرى ، احمد بن ابى نصر بزنطى کوفى ، ابو تمام حبیب اوس طائى ، شاعر شیعى مشهور، ابوالحسن على بن مهزیار اهوازى و فضل بن شاذان نیشابورى که در قرن سوم هجرى مى زیسته اند.
اینان نیز (همچنانکه امام بزرگوارشان همیشه تحت نظر بود) هر کدام به گونه اى مورد تعقیب و گرفتارى بودند. فضل بن شاذان را از نیشابور بیرون کردند. عبداللّه بن طاهر چنین کرد و سپس کتب او را تفتیش کرد و چون مطالب آن کتابها را - درباره توحید و... به او گفتند قانع نشد و گفت مى خواهم عقیده سیاسى او را نیز بدانم .
ابوتمام شاعر نیز از این امر بى بهره نبود، امیرانى که خود اهل شعر و ادب بودند حاضر نبودند شعر او را - که بهترین شاعر آن روزگار بود، چنانکه در تاریخ ادبیات عرب و اسلام معروف است - بشنوند و نسخه از آن داشته باشند. اگر کسى شعر او را براى آنان ، بدون اطلاع قبلى ، مى نوشت و آنان از شعر لذت مى بردند و آن را مى پسندیدند، همین که آگاه مى شدند که از ابوتمام است یعنى شاعر شیعیت معتقد به امام جواد (ع ) و مروّج آن مرام - دستور مى دادند که آن نوشته را پاره کنند. ابن ابى عمیر - عالم ثقه مورد اعتماد بزرگ - نیز در زمان هارون و ماءمون ، محبت هاى بسیار دید. او را سالها زندانى کردند، تازیانه ها زدند. کتابهاى او را که ماءخذ عمده علم دین بود، گرفتند و باعث تلف شدن آنها شدند و... (103) بدین سان دستگاه جبار عباسى با هواخواهان علم و فضیلت رفتار مى کرد و چه ظالمانه !
شهادت حضرت جواد (ع )
این نوگل باغ ولایت و عصمت گرچه کوتاه عمر بود ولى رنگ و بویش مشام جانها را بهره مند ساخت . آثار فکرى و روایاتى که از آن حضرت نقل شده و مسائلى را که آن امام پاسخ گفته و کلماتى که از آن حضرت بر جاى مانده ، تا ابد زینت بخش صفحات تاریخ اسلام است . دوران عمر آن امام بزرگوار 25 سال و دوره امامتش 17 سال بوده است .
معتصم عباسى از حضرت جواد (ع ) دعوت کرد که از مدینه به بغداد بیاید. امام جواد در ماه محرم سال 220 هجرى به بغداد وارد شد. معتصم که عموى امّ الفضل زوجه حضرت جواد بود، با جعفر پسر ماءمون و امّ الفضل بر قتل آن حضرت همداستان شدند.
علت این امر - همچنان که اشاره کردیم - این اندیشه شوم بود که مبادا خلافت از بنى عباس به علویان منتقل شود. از این جهت ، در صدد تحریک امّ الفضل بر آمدند و به وى گفتند تو دختر و برادرزاده خلیفه هستى ، و احترامت از هر جهت لازم است و شوهر تو محمّد بن على الجواد، مادر علتى هادى فرزند خود را بر تو رجحان مى نهد.
این دو تن آن قدر وسوسه کردند تا امّ الفضل - چنانکه روش زنان نازاست - تحت تاءثیر حسادت قرار گرفت و در باطن از شوهر بزرگوار جوانش آزرده خاطر شد و به تحریک و تلقین معتصم و جعفر برادرش ، تسلیم گردید. آنگاه این دو فرد جنایتکار سمى کشنده در انگور وارد کردند و به خانه امام فرستادند تا سیاه روى دو جهان ، امّ الفضل ، آنها را به شوهرش بخوراند. امّ الفضل طبق انگور را در برابر امام جواد (ع ) گذاشت ، و از انگورها تعریف و توصیف کرد، و حضرت جواد (ع ) را به خوردن انگور وادار و در این امر اصرار کرد. امام جواد (ع ) مقدارى از آن انگور را تناول فرمود. چیزى نگذشت آثار سم را در وجود خود احساس فرمود و درد و رنج شدیدى بر آن حضرت عارض گشت . امّ الفضل سیه کار با دیدن آن حالت دردناک در شوهر جوان ، پشیمان و گریان شد؛ امّا پشیمانى سودى نداشت .
حضرت جواد (ع ) فرمود: چرا گریه مى کنى ؟ اکنون که مرا کشتى گریه تو سودى ندارد. بدان که خداوند متعال در این چند روزه دنیا تو را به دردى مبتلا کند و به روزگارى بیفتى که نتوانى از آن نجات یافت .
در مورد مسموم کردن حضرت جواد (ع ) قولهاى دیگرى هم نقل شده است .(104)
زنان و فرزندان حضرت جواد (ع )
زن حضرت جواد (ع ) ام الفضل دختر ماءمون بود. حضرت جواد (ع ) از ام الفضل فرزندى نداشت . حضرت امام محمّد تقى زوجه دیگرى مشهور به امّ ولد (105) و به نام سمانه مغربیه داشته است . فرزندان آن حضرت را 4 پسر و 4 دختر نوشته اند بدین شرح :
1 - حضرت ابوالحسن امام على النقى (هادى )
2 - ابواحمد موسى مبرقع
3 - ابواحمد حسین
4 - ابوموسى عمران
5 - فاطمه
6 - خدیجه
7 - امّ کلثوم
8 - حکیمه
حضرت جواد (ع ) مانند جده اش فاطمه زهرا کوتاه زندگانى و عمرى سراسر رنج و مظلومیت داشت . بدخواهان نگذاشتند این مشعل نورانى نورافشانى کند. امام نهم ما در آخر ماه ذیقعده سال 220 ه‍ به سراى جاویدان شتافت . قبر مطهرش در کاظمیه یا کاظمین است ، عقب قبر منور جدش حضرت موسى بن جعفر (ع ) زیارتگاه شیعیان و دوستداران است .
از سخنان حضرت جواد (ع )
1 - اعتماد به خداوند متعال بهاى هر چیز گران است و نردبانى است به سوى هر بلندى .
2 - عزت مؤ من در بى نیازى او از مردم است .
3 - ولى و دوستدار خدا در آشکار و دشمن خدا در پنهانى مباش .
4 - هر که به برادرى به جهت خداوند تعالى ، بهره دهد (یا بهره گیرد) خانه اى در بهشت بهره داده (یا بهره گرفته ) است .
5 - کسى که خداوند متعال یذیرنده تعهد اوست چگونه تلف شود؟ کسى که از خدا برید و به دیگرى پیوست چگونه نجات یابد؟ کسى که از راه غیر علم (یعنى از طریق جهالت و نادانى ) عمل کند، بیش از آنکه اصلاح امور کند موجب فساد و تباهى خواهد شد.
6 - از دوستى با آدم نادان و بد بپرهیز، زیرا مانند شمشیر کشیده است ، منظرش نیکوست ولى آثارش زشت مى باشد.
7 - کسى که امین خیانتکاران باشد، همین کار در دغلى و خیانتش کافى است .
8 - شخص مؤ من نیازمند به خصلت است : توفیق از جانب حق تعالى ، واعظى از نفس خود که پیوسته او را پند دهد و قبول کند، پذیرش نصیحت از آنکه او را به هدایت وادارد و نصحیت کند.التماس دعا

یا جوادالائمه(ع)یاجوادالائمه یاجوادالائمه(ع)
ارسال شده در توسط میرعباس حسن زاده
?? آبان
سیزدهم آبان سالگرد سه رویداد مهم در تاریخ ایران است تبعید امام خمینی به ترکیه در 13 آبان 1343، کشتار دانش‌آموزان در 13 آبان 1357 در دانشگاه تهران و تسخیر سفارت امریکا در 13 آبان 1358، سه رویداد متفاوت بودند، ولی هر یک در شکل دادن به حرکت انقلاب اسلامی نقش خاصی ایفا کردند. هویت هر سه رخداد، مبارزه با استکبار و عوامل آن است و به همین دلیل این روز «روز ملی مبارزه با استکبار» نامیده می‌شود.
تبعید امام خمینی
در 13 آبان 1343 امام خمینی توسط مأموران حکومت شاه بازداشت و پس از انتقال از قم به تهران، به ترکیه تبعید شدند. این تبعید در پی اعتراض امام به سیاستهای حکومت پهلوی و از جمله تصویب لایحه کاپیتولاسیون به وقوع پیوست. امام 9 روز پیش از تبعید، در مراسمی که به مناسبت میلاد حضرت زهرا (س) در منزلشان برگزار شد، با ایراد نطقی جنایات و مفاسد کاپیتولاسیون را تشریح کردند. امام در سپیده دم 13 آبان توسط یک گروه از مأموران ساواک به سرپرستی سرهنگ مولوی ـ رئیس ساواک تهران ـ بازداشت شدند و هنوز آفتاب از افق سرنزده بوده که با یک فروند هواپیمای نظامی از فرودگاه مهرآباد به ترکیه تبعید شدند. اطلاعیه کوتاه ساواک که از رادیو و تلویزیون و روزنامه‌ها انتشار یافت، چنین بود:
«طبق اطلاع موثق و شواهد و دلائل کافی چون رویه آقای خمینی و تحریکات مشارالیه علیه منافع ملت و امنیت و استقلال و تمامیت ارضی کشور تشخیص داده شد، لذا در تاریخ 13 آبان 1343 از ایران تبعید گردید.»1
در پی تبعید امام خمینی علیرغم فضای خفقان، موجی از اعتراض‌ها به صورت تظاهرات در بازار تهران، تعطیلی طولانی دروس حوزه‌‌ها و ارسال طومارها و نامه‌ها به سازمانهای بین‌المللی و مراجع تقلید جلوه‌گر شد. آیت‌الله حاج مصطفی خمینی نیز در روز تبعید امام بازداشت و زندانی شد و پس از چندی در 13 دی 1343 به ترکیه نزد پدر تبعید شد.
دوران تبعید امام به ترکیه بسیار سخت و شکننده بود. امام حتی از پوشیدن لباس روحانیت منع شده بودند. محل اقامت اولیه امام هتل بلوار پالاس آنکارا بود. امافردای آن روز برای مخفی‌ نگاهداشتن محل اقامت، امام را به محلی واقع در خیابان آتاترک منتقل کردند. چند روز بعد (21 آبان 1343) برای منزوی‌تر ساختن ایشان و قطع هرگونه ارتباط، محل تبعید را به شهر بورسا واقع در 46 کیلومتری غرب آنکارا انتقال دادند. در این مدت امکان هرگونه اقدام سیاسی از امام خمینی سلب شده و ایشان تحت مراقبت مستقیم مأمورین اعزامی ایران و نیروهای امنیتی ترکیه قرار داشتند.
امام خمینی جمعاً 11 ماه در ترکیه به سر بردند، سپس ساواک با هماهنگی دولت ترکیه ایشان را در 13 مهر 1344 به عراق تبعید کردند. ایشان به مدت 13 سال تحت نظارت توأم با فشار رژیم بعثی عراق بودند. در بحبوحه انقلاب اسلامی، و در نتیجه افزایش اختناق رژیم بغداد امام خمینی تصمیم به خروج از عراق و عزیمت به کویت گرفتند اما کویت تحت فشار شاه، از پذیرش امام و هیئت همراه امتناع ورزید در نتیجه امام خمینی در مهر 1357 راهی فرانسه شد ندو در «نوفل لوشاتو» در حومه پاریس اقامت گزیدند. امام طی 4 ماه اقامت خود در فرانسه انقلاب اسلامی را تا مراحل پیروزی هدایت کردند و سپس در 12 بهمن 1357 به کشور بازگشتند. امام در طول هجرت 14 ساله خود به روشنگری افکار عمومی ایران و جهان نسبت به ماهیت حکومت شاه پرداخته و زمینه انقلاب مردمی و سقوط رژیم پهلوی را فراهم ساختند. به همین دلیل نقطه شروع دوره هجرت یعنی 13 آبان 1343 و همچنین نقطه پایان آن یعنی 12 بهمن 1357 به عنوان «یوم‌الله» شناخته شده است.
کشتار دانش‌آموزان
سیزدهم آبان 1357 و در روزهای اوج‌گیری انقلاب اسلامی دهها نفر از دانش‌آموزان که برای انجام تظاهرات در محوطه دانشگاه تهران تجمع کرده بودند، هدف تیراندازی مأموران حکومت قرار گرفته و به شهادت رسیدند. به دلیل بسته بودن درهای دانشگاه هیچ یک از دانش‌آموزان نتوانستند از برابر آتش گلوله‌‌های مأموران بگریزند و این امر تلفات آنان را افزایش داده بود. این جنایت توسط دولت «آشتی ملی» شریف امامی صورت گرفت.
حادثه 13 آبان 1357 بعد از حادثه 17 شهریور آن سال، دومین خونریزی عمده دولت شریف امامی بود؛ در حالی که عمر سیاسی این دولت از 70 روز تجاوز نمی‌کرد. ابعاد حادثه دانشگاه به حدی بود که وقتی در برنامه اخبار شبانگاهی گزارش تیراندازی مستقیم سربازان به روی دانش‌آموزان در دانشگاه از شبکه سراسری تلویزیون پخش شد، وزیر علوم بلافاصله استعفا داد و فردای آن روز کابینه شریف امامی نیز سقوط کرد. از آن پس روز 13 آبان «روز دانش‌آموز» نامیده شد.
تسخیر «لانه جاسوسی»
سیزدهم آبان 1358 ساختمان سفارت امریکا در تهران توسط جمعی از دانشجویان معترض تصرف گردید از زمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران تا زمان تسخیر سفارت امریکا در تهران دیپلماتهای امریکایی مستقر در سفارتخانه‌ از هیچ تلاشی در جهت مقابله با نظام نوبنیاد جمهوری اسلامی ایران فروگذار نمی‌کردند. تماس با سرکردگان گروههای ضد انقلاب ، ارتباط حمایتی با شبکه‌های کودتا و براندازی در داخل کشور و تأمین مالی گروهکهای تروریستی که در غرب و جنوب ایران به انفجار در لوله‌های نفتی و یا ایجاد نا امنی و بی‌ثباتی در مناطق کردنشین مشغول بودند، از عملکردهای مأموران سیاسی فعال در ساختمان سفارت امریکا بود. این حقایق در اسناد لانه جاسوسی نیز آمده است. بعضی از مقامات بلند پایه دولت کارتر پس از شکست وی در انتخابات 1359 ش. در خاطرات خود، به نقش نامطلوب و مخرب دستگاه حکومتی امریکا علیه ایران که از طریق سفارتخانه آن کشور در تهران هدایت می‌شد اقرار کردند. سفارت امریکا در تهران طی زمستان 1357 تا پائیز 1358 به مرکز فرماندهی عملیات جاسوسی و خرابکاری علیه جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده بود؛ نظامی که عمر سیاسی آن به یک سال نمی‌رسید. با این حال سفارت امریکا زمانی توسط دانشجویان تسخیر شد که امریکا خواست مشروع ملت ایران در استرداد شاه و اموال و دارایی‌های بلوکه شده ایران را نادیده گرفت و حتی امکاناتی وسیع در اختیار فراریان حکومت شاه گذاشت تا تشکیلات خود را علیه انقلاب سازماندهی و فعال کنند.
تسخیر لانه جاسوسی امریکا در تهران از ابتدا با حمایت امام خمینی مواجه گردید. امام تصرف لانه جاسوسی توسط دانشجویان را «انقلاب دوم» لقب دادند و در سخنانی، از این اقدام حمایت کردند:
«شما می‌بینید که الان مرکز فساد ‌امریکا را جوانها رفته‌اند گرفته‌اند و امریکائیها را هم که در آنجا بودند، گرفتند و آن لانه فساد را بدست آوردند و امریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند و جوانها مطمئن باشند که امریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند.» اینک در هر صنفی و هر قشری و در هر سنی که  باشیم  وعده  ما در روز سیزده آبان در راهپیمایی ضد استکباری
13آبان 13آبان 13آبان سال 65
ارسال شده در توسط میرعباس حسن زاده
<      1   2   3   4   5   >>   >