سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بسم الله الرحمن الرحیم

سالروز پیوند آسمانی وخجسته مولای متقیان امیرمؤمنان امام علی( علیه السلام ) وصدیقه کبری حضرت فاطمه زهرا( سلام الله علیها ) مبارک باد.


مهریه حضرت زهرا(سلام الله علیها)
جهیزیه عروسی ازپول زره امیرالمؤمنین(ع)
زمان نامزدی وولیمه عروسی
مبارک باد رسول خدا(صلی الله علیه وآله) به عروس وداماد
سفارشهای پیامبر(صلی الله علیه وآله) به حضرت فاطمه (سلام الله علیها)
گفتارپیامبر(صلی الله علیه وآله) به حضرت علی(علیه السلام)
تقاضای کنیز وتعلیم بهترازکنیز
نوای شادی


مهریه حضرت زهرا(سلام الله علیها)
درکتاب بحار،ازامالی شیخ نقل شده که امام صادق(علیه السلام) فرمود:
که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) فاطمه(سلام الله علیها) رابه حضرت علی(علیه السلام) ازدواج نمود، روزی نزد فاطمه (سلام الله علیها) رفت دید گریه می کند، فرمود: «چراگریه می کنی؟ سوگند به خدااگر درخاندان من شخصی بهترازعلی(علیه السلام) بود، تورابه ازدواج اودرمی آوردم، وانگهی من ترا به ازدواج علی (علیه السلام) درنیاورده ام بلکه تراهمسرعلی(علیه السلام) ومهریه تراخمس (یک پنجم) دنیا تاابد قرارداد.

جهیزیه عروسی ازپول زره
حضرت علی(علیه السلام) می فرماید:
رسول خدا (صلی الله علیه وآله) به من فرمود: برخیز وبرو زره (یعنی پیراهن جنگ) خودرابفروش، برخاستم ورفتم آن را فروختم وپول آن راگرفتم وبه حضور رسول خدا(صلی الله علیه وآله) آورده وبه دامنش ریختم.
رسول خدا(صلی الله علیه وآله)ازمن بپرسید که این پول چقدر است ومن هم چیزی نگفتم. پیامبر(صلی الله علیه وآله) مقداری ازآن رابرداشت وبه بلال حبشی داد وفرمود:
بااین پول، عطر خوشبو برای فاطمه(سلام الله علیها) خریداری کن، سپس دوکف ازآن پول برداشت وبه ابوبکر(لع) داد وفرمود:
بااین پول آنچه برای فاطمه (سلام الله علیها) شایسته است، ازلباس ولوازم خانه، خریداری کن، عماریاسر وسپس چندنفر ازاصحاب رابه دنبال ابوبکر(لع) فرستاد، آنهابه بازار رفتند، هرکدام ازآنها چیزی رامی پسندید وبه ابوبکر نشان می داد، اگرابوبکر صلاح می دید، خریدرای می کردند، اجناسی که خریدند عبارتند از:
1- یکدست پیراهن ،هفت درهم.
2- یک عدد روسری ، چهاردرهم.
3- قطیفه سیاه خیبری (یا عبای سیاه)
4- تختی که میان آنراازلیف خرما بافته بودند(  بالشی که لایه آن را لیف خرمابود )
5- دوعدد لحاف مصری که لایه یکی ازآنها پشم ودیگری لیف خرما بود.
6- چهارعدد متکا که ازپوستهای دباغی شده طائف درست شده بود، وازگیاه خشک پرشده بود.
7- پرده نازک پشمی.
8- یک عدد حصیر ازبافته قریه «هجر »(ازدهات بحرین).
9- آسیای دستی.
10- یک عدد طشت مسی.
11- مشک برای آب آوردن.
12- کاسه ای سفالین.
13- مشکی مخصوص خنک کردن آب.
14- ابریق سفالین که طرف بیرونش رنگ شده بود.
15- آفتابه سبز(سفالین)
16- چند عدد کوزه سفالین .
وقتی که تکمیل شد، مقداری ازآنها راابوبکر(لع) برداشت وبقیه راهمراهان برداشتند ونزد رسول خدا(صلی الله علیه وآله)آوردند، رسول خدا(صلی الله علیه وآله)آن اجناس رابادست خود زیرورو می کرد ومی فرمود:
بارکَ الله ُ لِاَهلِ البَیتِ.
«خداوند این ها را برای اهل خانه، مبارک کند».

زمان نامزدی وولیمه عروسی
حضرت علی(علیه السلام) می فرماید :
یک ماه ازاین جریان گذشت که بارسول خدا(صلی الله علیه وآله) درمسجد نماز می خواندم وبه منزل خودمراجعت می نمودم، ودراین مدت درباره ازدواج چیزی بارسول خدا(صلی الله علیه وآله) صحبت نکردم، پس ازیک ماه، همسران رسول خدا(صلی الله علیه وآله) به من گفتند: آیانمی خواهی درباره آوردن فاطمه(سلام الله علیه وآله) به خانه خود، با پیامبر صحبت کنیم؟
گفتم : صحبت کنید؟
آنهابه محضر رسول خدا(صلی الله علیه وآله) رفتند، اُمَّ اََیمَن 1عرض کرد: ای رسول خدا(صلی الله علیه وآله)! برای کاری آمده ایم که اگر خدیجه (سلام الله علیها) بود چشمش روشن می شد، علی(علیه السلام) دوست دارد که همسرش رابه خانه اش ببرد، چشم فاطمه(سلام الله علیها) رابه دیدار شوهرش روشن کن، ودیده مارانیز روشن فرما. رسول خدا(صلی الله علیه وآله) فرمود:
چراخود علی(علیه السلام)همسرش راازمن طلب نمی کند؟ ماتوقع آن داشتیم که خودش اقدام کند. حضرت علی (علیه السلام) می فرماید:
عرض کردم ای رسول خدا(صلی الله علیه وآله)! حیاء وشرم مراازسخن گفتن دراین باره باز می دارد. ام سلمه عرض کرد:
من حاضرم ، زینب حاضراست وفلان کس و...حاضرند.
رسول خدا(صلی الله علیه وآله) فرمود:
برای دخترم وپسرعمویم اطاقی ازاطاق های مجاور تهیه کنید. ام سلمه عرض کرد: کدام اطاق را؟
پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود:
اطاق خودت را، سپس پیامبر(صلی الله علیه وآله) به زنان وهمسرانش دستورفرمود تا زهرا(سلام الله علیها) رامناسب شأنش آرایش کنند. ام سلمه می گوید:
به فاطمه (سلام الله علیها) گفتم آیا نزد تو بوی خوشی یافت می شود که برای خود ذخیره کرده باشی؟ فاطمه (سلام الله علیها) فرمود:
آری، شیشه عطری آورد ومقداری ازآن رابه کف دستم ریخت، آنچنان بوی خوش داشت که هرگز مشابه آنرا نیافته بودم، گفتم: این بوی خوش ازکجابدست آمده است؟ فرمود:
گاهی وقتها دحیه کلبی2 (یکی ازاصحاب ) به حضور پدرم می آمد( پدرم به من می فرمود:
ای فاطمه(سلام الله علیها)! فرشی برای عمویت بیاور، من فرشی می آوردم وبه زمین می گستراندم وبرآن می نشست ، وقتی که برمی خاست ازدرون لباسش ، چیزی به زمین می ریخت ، پدرم به من می فرمود: آنهارا جمع کنم (باتوجه به اینکه اوجبرئیل بود که به صورت دحیه کلبی می آمد). حضرت علی (علیه السلام)ازرسول خدا(صلی الله علیه وآله) پرسید: اینها چیست؟
رسول خدا(صلی الله علیه وآله) درپاسخ فرمود:
اینها عنبر است که ازمیان بالهای جبرئیل می ریزد.
حضرت علی (علیه السلام) فرمود: سپس رسول خدا(صلی الله علیه وآله) به من فرمود:  طعام نیکوئی برای اهل خود فراهم کن. سپس فرمود: گوشت ونان راما می دهیم روغن وخرما باشما باشد!
رفتم وروغن وخرماخریدم وبه حضور رسول خدا(صلی الله علیه وآله)آوردم ، پیامبر(صلی الله علیه وآله) آستین خودرابالا زد وخرما رادرمیان روغن آمیخت وگوسفند فربه ونان بسیار برای مافرستاد سپس به من فرمود: هرکه راکه می خواهی دعوت کن، به مسجد رفتم، اصحاب درمسجد زیاد بودند، حیا کردم عده ای رادعوت کنم وعده ای رادعوت نکنم، بالای بلندی رفتم وصدا زدم:
اَجِیبوُا اِلیَ وَلَیَمةِ فاطِمَة.
«دعوت مرا به ولیمه عروسی فاطمه(سلام الله علیها) بپذیرید ».
تمام جمعیت حرکت کردند، من ازبسیاری مردم وکمی غذا شرمنده شدم، وقتی که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) شرمندگی مرادریافت ، فرمود:
دعامی کنم که خداوند برکت به غذابدهد. همه آن جمعیت ازغذا خوردند ونوشیدند وبرای مادعاکردند که خدا به مابرکت بدهد، همه آن جمعیت که بیش ازچهارهزارنفربودند ازآن عذا خوردند وسیرشدند وازغذا چیزی کم نیامد. سپس پیامبر(صلی الله علیه وآله) کاسه طلبید، کاسه هاراحاضر کردند ، کاسه هارا پرکرد وبه خانه های همسرانش فرستاد سپس کاسه ای راگرفت وغذائی درآن ریخت وفرمود:
این هم برای فاطمه (سلام الله علیها) وشوهرش. پس ازغروب خورشید، پیامبر(صلی الله علیه وآله) به ام سلمه فرمود: فاطمه (سلام الله علیها) رابه اینجا بیاور، اوفاطمه (سلام الله علیها) رانزد پیامبر(صلی الله علیه وآله)آورد، درحالی که دامن خودرادرزمین می کشید، وبراثر نهایت شرم ازپیامبر(صلی الله علیه وآله)عرق حیاءازچهره اش می ریخت به طوری که پایش لغزید. پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود:
«خداوند تراازلغزش دنیا وآخرت حفظ کند».
وقتی که فاطمه(سلام الله علیها) درجلو رسول خدا(صلی الله علیه وآله)ایستاد ، حضرت، نقاب ازروی اوبرداشت، علی (علیه السلام) جمال اورادید، سپس پیامبر(صلی الله علیه وآله) دست فاطمه (سلام الله علیها) راگرفت وبه دست علی (علیه السلام) نهاد وفرمود:
بارکَ اللهُ لَکَ فِی اِبنَةِ رَسُولِ اللهِ...
«خداوند درمورددختر رسول خدا(صلی الله علیه وآله) به تو برکت دهد، ای علی(علیه السلام)، فاطمه(سلام الله علیها) همسرنیکی است، وای فاطمه(سلام الله علیها)، علی(علیه السلام) همسرنیکی است ، به خانه خود بروید وکاری نکنید تامن نزد شما بیایم».
علی (علیه السلام) می گوید:
فاطمه(سلام الله علیها) رادریک جانب نشاندم، وخودم درجانب دیگر نشستم هردوازشدت شرم، سربه زیر انداخته بودم.

مبارک باد رسول خدا(صلی الله علیه وآله) به عروس وداماد
ناگاه فهمیدم که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) به درخانه آمد وفرمود: اینجاکیست؟ گفتیم:ای رسول خدا(صلی الله علیه وآله) واردخانه شوید، مرحبا به شما !
رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) وارد خانه شد،وفاطمه (سلام الله علیه وآله) رادرکنار خود نشاند سپس فرمود:
ای فاطمه(سلام الله علیها) برخیز ومقداری آب بیاور.
فاطمه (سلام الله علیه) برخاست وکاسه ای پرازآب کرده ونزد آن حضرت حاضر کرد، پیامبر(صلی الله علیه وآله) اندکی ازآن آب به دهان خودریخت ومضمضه کرد وآن را درآن ظرف ریخت، سپس مقداری ازآن آب را برسرفاطمه(سلام الله علیها) ریخت، وفرمود: به جانب من روکن، وقتی که فاطمه (سلام الله علیها) به جانب آن حضرت روکرد، پیامبر (صلی الله علیه وآله) قدری ازآن آب رابه سینه فاطمه (سلام الله علیها) پاشید، سپس مقداری ازآن آب رابین شانه های او پاشید وآنگاه این دعاراکرد:
« خدایا این دختر من است که محبوبترین خلق درنزد من می باشد خدایاواین علی (علیه السلام) برادرمن ومحبوبترین خلق نزد من است، خدایا اوراولی ویاور خودگردان، واهل اورابراو مبارک کن».

مبارک بادرسول خدا(صلی الله علیه وآله)به عروس وداماد:

به اهل خود نزدیک شو، خدابرتو مبارک کند، ورحمت برکات خدابر توباد که اوخدای شایسته حمد وسپاس وتقدیر است. درروایت دیگر آمده :امیرمؤمنان علی(علیه السلام) فرمود:
پس از آمدن فاطمه (سلام الله علیها) به خانه من ، سه روز گذشت که پیامبر(صلی الله علیه وآله) نزد ما نیامد، صبح روز چهارشنبه به خانه ماآمد ، درآن هنگام اسماء بنت عمیس درمنزل مابود. رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) به اسماء فرمود: بااینکه مرد دراینجا هست، چرا دراینجاتوقف کردی؟ اسماءعرض کرد:
پدرومادرم به فدایت، وقتی دختر به خانه شوهرمی رود ومرحله زفاف رامی گذارند نیاز به زنی دارد تانیازهای اورابرآورد من به این خاطر دراینجا هستم.
رسول خدا(صلی الله علیه وآله) فرمود:«ای اسماء! خدا حاجت دنیا وآخرت تورابرآورد» امیرمؤمنان علی(علیه السلام) فرمود:آن روز،روز سردی بود،من وفاطمه(سلام الله علیها) خودراباعبا پوشانده بودیم، وقتی که صدای رسول خدا(صلی الله علیه وآله) راشنیدیم خواستیم برخیزیم ، رسول خدا(صلی الله علیه وآله)فرمود: به حقی که من برشما دارم متفرق نشوید تامن برشما وارد گردم.
رسول خدا(صلی الله علیه وآله) وارد شد ودرسمت سرمانشست ، پاهای خودراباعبا پوشانید من وفاطمه(سلام الله علیها) پاهای آن حضرت راگرم کردیم، به من فرمود:
کوزه آبی بیاور، کوزه آب به حضورش آوردم ، رسول خدا(صلی الله علیه وآله) سه بار برآن آب فوت کرد وچندآیه ازقرآن راقرائت فرمود، سپس به من فرمود: این آب را بیاشام ودرته آن اندکی بگذار، به دستور آن حضرت عمل کردم پیامبر(صلی الله علیه وآله) باقیمانده آب رابه سر وسینه من پاشید وفرمود:
اَذهَبَ اللهُ عُنکَ الّرِجسَ یااَبَا الحَسَنِ وَطَهَّرَکَ تَطهِیراَ
«خداوند ، ناپاکی راازتوای ابوالحسن، دورساخت وتوراپاک وپاکیزه نمود».
آنگاه فرمود:آب تازه ای بیاور، ظرف آبی به حضورش آوردم ، چند آیه قرآن راقرائت کرد وسه بار برآن فوت کرد وآنگاه آن آب را به دخترش فاطمه(سلام الله علیها) دادوبه او فرمود: بیاشام واندکی بگذار، اوچنین کرد، پیامبر(صلی الله علیه وآله) باقیمانده آب را برسروسینه حضرت زهرا(سلام الله علیها) پاشید وبه اوفرمود: «خداوند، ناپاکی رااز تو دور سازد وتو راپاک وپاکیزه نماید».

سفارشهای پیامبر(صلی الله علیه وآله) به حضرت فاطمه (سلام الله علیها)
امام علی (علیه السلام) درادامه گفتارفرمود:
پیامبر(صلی الله علیه وآله) پس از دیدارما، به من فرمود: ازخانه بیرون برو، وباحضرت زهرا(سلام الله علیها) درخانه ماند وبین آنهااین گفتگوی خصوصی انجام شد:
پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود: دخترم! حالت چطوراست؟ شوهرت راچگونه یافتی؟ فاطمه(سلام الله علیها) فرمود: پدرجان، شوهرم رابهترین شوهر یافتم، ولی جمعی اززنان قریش نزد من آمدند وبه من گفتند:
«ای رسول خدا(صلی الله علیه وآله) ترابه ازدواج یک مرد فقیر وتهیدست درآورده است». پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود: دخترم! نه پدرت فقیراست ونه شوهرت ، خزائن تمام طلا ونقره زمین را خداوند دراختیار من قرار داد، ولی پاداشی را که درپیشگاه خدااست، انتخاب نمودم، دخترعزیزم! اگر آنچه راپدرت می داند، می دانستی، دنیا درنظرت ناچیز جلوه می کرد،سوگند به خدا، درخیرخواهی تو کوتاهی نکردم، شوهر تو درتقدم به اسلام از همه مقدمتر است ودرعلم، ازهمه عالمتر ، ودرحلم ازهمه بردبارترمی باشد ، دخترم! وقتی که خداوند توجه خاصی به زمین کرد، درسراسر زمین، دومردرابرگزیده یکی ازآن دو راپدر تو قرارداد ودیگری راشوهر توقرارداد. ای دخترم!«شوهرتو نیکو شوهری است ، درهمه امورازاو اطاعت کن»

گفتارپیامبر(صلی الله علیه وآله)به حضرت علی(علیه السلام)
سپس پیامبر(صلی الله علیه وآله) مراصدازد، اجابت کردم، فرمود:«واردخانه خودشو!وبه همسرخودت محبت ومهربانی کن ، زیرا فاطمه (سلام الله علیها) پاره تن من است ، هرکه اورابرنجانده است ، وهرکه او راشاد کند، مرا شادکرده است ، شمارا به بخدا می سپارم واوراحافظ شما می گردانم». حضرت علی (علیه السلام)می گوید:
«سوگند به خدا! هیچگونه اوراخشمگین ومجبور به کاری نکردم تاآن زمان که خداوند روح اورابه سوی خود قبض کرد، واو نیزهیچگاه مراناراحت نکرد وازمن نافرمانی ننمود،ومن هرزمان به اونگاه می کردم همه اند وهها وحزنها ورنجهای برطرف می شد.»

تقاضای کنیز وتعلیم بهترازکنیز
سپس رسول خدا(صلی الله علیه وآله) برخاست تابرود، فاطمه (سلام الله علیها) درباره کارهای خانه تقاضای کنیز کرد ، پیامبر(صلی الله علیه وآله) به اوفرمود:
آیا بهترازکنیز می خواهی؟ من به فاطمه(سلام الله علیها) گفتم:
بگو آری. فاطمه (سلام الله علیها)گفت: ای رسول خدا(صلی الله علیه وآله) بهتراز کنیز می خواهم. پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود:
درهرروز 33بارخدا راتسبیح کن، و33بار خداراحمد کن، و34بار تکبیر بگو، که این صد تسبیح درزبان است وموجب هزارپاداش درمیزان (ترازوی اعمال) می گردد.
ای فاطمه(سلام الله علیها)! اگر این تسبیحات رادربامداد هرروز بگویی ، خداوند امور ومقاصد دنیا وآخرت توراکفایت می نماید.
درکتاب مصباح المتجهد(شیخ طوسی) نقل شده که : پیامبر(صلی الله علیه وآله) درروز اول ماه ذیحجه فاطمه (سلام الله علیها) رابه ازدواج علی (علیه السلام) درآورد، وازبعضی روایت شده که روز ازدواج روزششم ماه ذیحجه بوده است.


ارسال شده در توسط میرعباس حسن زاده